-
شکرانه
دوشنبه 8 تیر 1394 17:52
آن قدر به تو نزدیک بودم که تو را ندیدم در تاریکی خود ، به تو لبخند می زنم شکرانه ی روزهایی که کنار تو راه رفته ام شمس لنگرودی
-
قدم زدن
یکشنبه 7 تیر 1394 11:29
وقتی تمام شهر به خواب می روند من در کوچه ها تو را قدم می زنم ایلهان برک
-
نام تو را نمی دانم
یکشنبه 7 تیر 1394 11:22
وقتی که کوه ها آوار می شوند نام تو را نمی دانم ورنه با آهوان دامنه می گویم تا حرز رستگاری شان باشی نام تو را حتی به کوه می گویم تا کوه پر درآرد و پرنده شود نام تو را نمی دانم تنها نه من که هیچ هیچ کسی نام تو را نمی داند غیر از من مثالی من که گاه گاه با مرکب شهابش آفاق خواب های مرا می پیماید افسوس من چرا به خواب خویش...
-
آخرین لبخند
یکشنبه 7 تیر 1394 11:17
آخرین لبخند من درون عکسی ست کنار مادرم ایستاده ام بعدها هیچکس لبخند مرا ندید حالا که آمده ای آن لبخندِ عکس مادرم را بیرون بیاور روی تنم بریزش با همان لبخند عشقبازی کن برایش شعر بگو و دوباره به قاب بسپارش درشعر بعدی خواهم گفت آخرین باری که خندیدم آدونیس مترجم : بابک شاکر
-
بی تو می میرم
یکشنبه 7 تیر 1394 11:14
حالا که رفته ای ساعتها به این میاندیشم که چرا زنده ام هنوز ؟ مگر نگفته بودم که بی تو میمیرم ؟ خدا یادش رفته است مرا بکشد یا تو قرار است برگردی ؟ کامران فریدی
-
در لبخندت حسرتی ست
یکشنبه 7 تیر 1394 11:11
در لبخندت اشارتی ست ، معنایی ست که نمی توانی پنهانش کنی در آغوش گرفتن ات چه رویاها و چه پستی بلندی هایی که توان پنهان نگه داشتن شان را نداری دلتنگی های هم زمان برای آن راه های مشترک و تنهاترین مکان ها ای هم درد تنهایی من ، ای زخم معده معنایی در لبخند توست که نمی توانی پنهانش کنی خودت را فریب مده در تمام عصیان های درون...
-
تنهایی غم انگیز
پنجشنبه 4 تیر 1394 11:09
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم تنهایی غم انگیزش را در می یابم اندوهش غروبی دلگیر است در غربت و تنهایی همچنان که شادیش طلوع همه آفتاب هاست احمد شاملو
-
یاد حیرت یک لحظه
پنجشنبه 4 تیر 1394 10:55
آن لحظه ملکوتی وهم آور را یادم هست تو مقابل دیدگان من ایستاده ای به مدیدی ات یک تئاتر کوتاه و چه نبوغ ناب و زیبایی می خواهد که در افسردگی کابوس وار ثانیه ها در ازدحام پر استرس یک رویا در یک خیابان شلوغ دستی مرا از آن ور خیابان با یک نغمه معشوقانه صدا بکند و رویای یک کرانه ی عاشقانه را به تجسم ام بدهد حالا سال ها گذشته...
-
سوءظن
پنجشنبه 4 تیر 1394 10:51
زن از پشت پنجره دور شدن مرد را میدید همراه ابلیس و مرد در راهِ رفتن همخوابگی زن را تصوّر میکرد با ابلیس هر دو اشک میریختند و هر دو قهقه ی ابلیس را میشنیدند در کنار دیگری واهه آرمن
-
جهان زنانه
پنجشنبه 4 تیر 1394 10:46
همه مردان به راحتی خواب می روند این خلقت ایشان است در خواب انقلاب می کنند در خواب کودتا می کنند در خواب برهنه می شوند و با زیباترین زنها هم خوابه می شوند واینگونه جهان مردانه را آشوب فرا کرفته جهان زنان لب دارد لبی که آغاز نوشیدنی مقدس است لبی که اعلامیه جهانی عاشقی ست چشمان زن بیدار است به سینه هایش ناقوس عبادت...
-
زخمی
سهشنبه 2 تیر 1394 18:44
به جز تو محبوب من مردان بی شماری را دوست داشته ام بر شانه های بی شماری گریسته ام و بوسه ها و لبخند هایم را با لبان بسیاری در میان نهاده ام مردان بی شماری همه با یک نام همه با یک چهره با خنجر هایی شبیه هم که تنها جای زخم هایشان روی قلبم با هم فرق دارد انسیه موسویان
-
با من حرف بزن
سهشنبه 2 تیر 1394 18:07
برایش نوشتم با من حرف بزن اینکه نباشی ، نبینمت ،نبویمت دوای دردهایمان نیست گاهی این نبودن ها خلاهایی را در آدمی به جای می گذارد که یک عمر تاوانش را خواهیم داد باور کن دست خودم نیست من به ندیدنت ، نبودنت عادت نمی کنم برایش نوشتم با من حرف بزن رها کردن دستهایت کار من نیست حاتمه ابراهیم زاده
-
تنها می دانم که دوستت دارم
سهشنبه 2 تیر 1394 17:59
ببین ویران شده ام بر باد رفته ام از پای تا به سر در عشق غرقم دیگر حتی نمی دانم که آیا زنده ام یا نه ؟ چیزی می خورم یا نه ؟ نفسی بر می آورم یا نه ؟ سخنی می گویم یا نه ؟ تنها می دانم که دوستت دارم آلفرد دو موسه
-
من عاشق پرستش توام
جمعه 29 خرداد 1394 11:10
موسیقی میگذارم کف دستم فوت میکنم برات فقط لبخند بزن برو کنار پنجره آمدن مرا تماشا کن اریب میبارم بانوی من مثل اشکهام ، مثل نتهای کوچولو ، مثل نگاه تو من عاشق پرستش توام عباس معروفی
-
در آغوش تو خوابیدن
جمعه 29 خرداد 1394 11:06
در آغوش تو خوابیدن چه پرشکوه و زیبا ست انگار امپراتوری باشم یک شکارچی در قصه ی پریان جایی که همه ی چیزها بال و پر دارند پروازمی کنند هرجایی بخواهند اینجا و آنجا بازی خوشایندی است پرکشیدن و پرواز اسیرو دربند شوی تا دوباره آزاد چه شیوه دلپذیری برای بال زدن وپرواز برق نقره فام ارغوانی بال ها سبز زمردین پرهای طلایی در یک...
-
امروز جمعه است
جمعه 29 خرداد 1394 10:52
به زیر درختی نشانه ی شب را دفن می کنم به روی آتش دست ها را می برم حلقه ای طلا بر دست دارم که معنی طلا نمی دهد خیابان ها در پایان جمله انبوه از برف است اشک ها برای پایان روز ذخیره است هنوز از تسلای پنج شنبه بیرون نیامدم که جمعه آمد درختانی را نشان کرده ام که در روز یکشنبه از زیر آنها عبور کنم عاشقان به طعنه روز جمعه را...
-
این عاشقی زیباست
یکشنبه 24 خرداد 1394 17:56
گفت : تو را دوست دارم رقصید و به آسمان رفت درون آسمان چنگی به دست گرفت هر روز صبح طلوع می کرد کنار خورشید غروبی نداشت وبا ماه دوباره می تابید من چشمانم از آسمان پایین نمی افتد این عاشقی زیباست عشقی که تو را سر بلند می کند گفت : با من نخواهی خوابید تنها با آواز من هم آغوش باش ببوس نوازش کن درآمیز این عاشقی زیباست نجوان...
-
دستی به در می کوبد
یکشنبه 24 خرداد 1394 17:49
دستی به در می کوبد و قلب من چون آشیانه ای تُهی از شاخسار استخوانی اش به زیر می افتد می دانم تو نیستی تو با کلید تمام درهایی که بر خود بسته ام در تردید بی پایان سنگ ها و سایه ها پنهان شده ای پرنده و باد نیز فقط در شعر شاعری سودایی به در می کوبند در قاب استخوانی ام می ایستم و آهسته می گشایم دری که لولایش را بر چهارچوب...
-
هر آنکه بیاموزدم
یکشنبه 24 خرداد 1394 17:44
هر آنکه بیاموزدم که چگونه روی برگ های تنم جان دهم تا بشر پیروز گردد هر آنکه بیاموزدم که چگونه قلبم را تکه نانی گردانم تا بشر بدان سیر گردد هر آنکه بیاموزدم که چگونه رنج را از بین دفتر شعرم و از بین دل گفته های فقرا پاک کنم هر آنکه بیاموزدم که چگونه سادگی را پیشه کنم همچو علف همچو آب هر آنکه بیاموزدم واژه ای برگزینم...
-
دست هایت را می گیرم
یکشنبه 24 خرداد 1394 17:36
میان تو و تنهایی تنهایی را انتخاب می کنم و بدون آنکه بفهمی تماشایت می کنم گلدان می شوم روی طاقچه شب و روز در من نور بریزی یا تنها پنجره ی اتاق می شوم هر صبح موهایم را از صورتم کنار بزنی شب می شوم در من فکر کنی به رویاهای دور به رویاهای نزدیک یا تنگ پر از شراب که لبهایت را روی لب هایم بگذاری من را بنوشی این روزها مدام...
-
تنهایی
جمعه 22 خرداد 1394 18:43
تنهایی از معدود لذت هایی است که نمى توانى با دیگری قسمتش کنی ساموئل بکت
-
مرا فتح کرده ای
جمعه 22 خرداد 1394 18:21
اسلحه ات را غلاف کن و پرچمت را بر فراز دهلیزهای قلبم فرو کن تو پیش از آغاز این جنگ مرا فتح کرده ای کامران رسول زاده
-
به یاد کسی بودن
جمعه 22 خرداد 1394 18:10
اغلب فکر می کنیم اینکه به یاد کسی هستیم منتی است بر گردن آن شخص غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم این هنر اوست نه ما به یاد ماندنی بودن بسیار مهمتر از به یاد بودن است بهومیل هرابال
-
بهانه ی مرا بگیر
جمعه 22 خرداد 1394 18:04
بهانه هم اگر میگیری بهانه ی مرا بگیر من تمامِ خواستن را وجب کرده ام هیچ کس به اندازه ی کافی عاشق نیست هیچ کس هیچ کس به اندازه ی من عاشقِ تو و بهانه هایت تو نیست نیکی فیروزکوهی
-
عاشق زنی مشو
پنجشنبه 21 خرداد 1394 12:27
عاشق زنی مشو که می خواند که زیاد گوش می دهد زنی که می نویسد عاشق زنی مشو که فرهیخته است افسونگر ، وهم آگین ، دیوانه عاشق زنی مشو که می اندیشد که می داند ، که داناست که توان پرواز دارد زنی که خود را باور دارد عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن می خندد یا می گرید که قادر است روحش را به جسم بدل کند و از آن بیشتر ، عاشق شعر...
-
تنهایی
چهارشنبه 20 خرداد 1394 19:11
تنهایی را در کنار کسانی که تنهایی را دوست دارند بسیار دوست دارم واهه آرمن
-
پنج معیـار برگزیده
چهارشنبه 20 خرداد 1394 19:01
می خواهم چشمـانم را ببنـدم تنــها پنج چیز آرزو کنم پنج معیـار برگزیده نخست ، عشق جاودانه دوم ، دیدار پاییـز نمی توانم به بودن ادامه بدهم بی برگ هایی که می رقصند و بر خاک فرو می افتند سوم ، زمستـان پُر هیبت بارانی که دوست می داشتم نوازش آتش در سرمـای خشن چهارم ، تابستــان که چون هنـدوانه های فربـه است و پنجم ، چشمـانِ...
-
گفته بودم بی تو می میرم
چهارشنبه 20 خرداد 1394 18:54
گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه...
-
دوستی دیرپا
چهارشنبه 20 خرداد 1394 18:37
چند صباحی است تو را ندیده ام ولی بارها و بارها به تمام حالات تو اندیشیده ام چند روزی است که با تو سخنی نگفته ام ولی بسیار و بسیار صدای افکارت را شنیده ام نیازی نیست که دوستان خوب همیشه کنار هم باشند این احساس یگانگی در دوری ست که دوستی دیرپا را به اثبات میرساند سوزان پولیس شوتز
-
نبودن ات را
چهارشنبه 20 خرداد 1394 18:17
هر صبح چشم که باز می کنم قبل از هر چیزی قبل از هر کسی واقعیت را می بینم نبودن ات را نسترن وثوقی