سوءظن


زن از پشت پنجره
دور شدن مرد را می‌دید
همراه ابلیس

و مرد در راهِ رفتن
هم‌خوابگی زن را تصوّر می‌کرد
با ابلیس

هر دو اشک می‌ریختند
و هر دو
قهقه ی ابلیس را می‌شنیدند
در کنار دیگری

واهه آرمن

نظرات 2 + ارسال نظر
بتول دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 10:43 http://banooyebeheshteman2.blogfa.com

گاهی جهان
خلاصه میشود در یک نفر
گاهی تمام عطوفت ها
جمع میشود
دریک لبخند
گاهی بی اثر ست
اندوه
پیش پای مهربانی های کسی
گاه سرریز میشود
بهار
از عطر ماندنش ..

نیلوفر ثانی

من را اگر برای تنهایی ات بخواهی
خیانت کرده ای
برای با من تنها بودن
قدمی اگر برداری
دوستم داشته ای

سید محمد مرکبیان

ممنونم از شما که ادرس وبلاگتون را نوشتید خانم بتول عزیز
با مهر
احمد

بتول شنبه 6 تیر 1394 ساعت 11:12

از اعتمادِ کاملِ پَرده به باد بیزارم
از خیانتِ همهمه به خاموشی
از دیو و از شنیدن، از دیوار.
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیلِ دانایی‌ست
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامشِ عمیقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحملِ سکوتش طولانی‌ست
چقدر ...

عای صالحی

و ﺧﺎﻃﺮاﺕ ﻧﻪ ﻣﺠﺎﻝ ﮔﺮﻳﺰ مى ﺩﻫﻨﺪ
ﻧﻪ ﺭﺧﺼﺖ ﺧﻠﻮتى
ﺧﺎﻃﺮاﺕ ﺭﻭﺡ ﺗﻮ ﺭا مى ﺩﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺭﺧﻮﺕ ﺳﺮﺩ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﺖ
ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎﺭانى اﺕ مى ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﮒ ﺭﻳﺰاﻥ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ مى ﺷﻮﺩ.
ﺧﺎﻃﺮاﺕ از ﺗﻮ و ﻟﺤﻆﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﻋﺒﻮﺭ مى ﻛﻨﻨﺪ
مى ﺩﻭى و مى ﺩﻭﻧﺪ
و نمى ﺩانى
ﻛﺪاﻣﻴﻚ
ﺯﻧﺪﻩ ﺗﺮ اﺳﺖ

نیکی ﻓﻴﺮﻭﺯﻛﻮهى

ممنونم از همراهی تون خانم بتول عزیز
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.