-
عشق بازی با نگاه تو
چهارشنبه 20 خرداد 1394 18:16
من پس از عشق بازی با نگاه تو آبستن تمام شعر های جهان خواهم بود و سال به سال پاییز ها را به فال نیک خواهم گرفت مهدیه لطیفی
-
مرا به خوابی دیگر گونه بیداری بخش
چهارشنبه 20 خرداد 1394 11:41
با شبی که در چشمهایت در گذر است مرا به خوابی دیگر گونه بیداری بخش چرا که من حقیقت هستی را در حضور تو جسته ام و در کنار تو صبحی است که رنج شبان را از یاد می برد بگذار صبحم را به نام تو بیاغازم تا پریشانی دوشینم از یاد برده شود شمس لنگرودی
-
هیچ زنی افسانه نیست
چهارشنبه 20 خرداد 1394 11:35
تو مست نیستی دریای شراب هم که بنوشی مست نخواهی شد به تنم بیاویز لبهایم را بنوش مرا به دست بکش آنوقت مست مست خواهی شد من افسانه نیستم هیچ زنی افسانه نیست هیچ زنی حرام نیست تنها مردی نمیابد آنگاه دور می شود درون لباسهایش پنهان می شود گریه می کند و محو میشود ندی الحاج ترجمه : بابک شاکر
-
ای بوسه شیرین تر از جان غنچه کردی
چهارشنبه 20 خرداد 1394 11:29
دیشــب، ای بهتــر ز گل در عالم خوابم شکفتی شـــاخ نیلوفر شدی در چشـــم پر آبـــم شکفتی ای گل وصل از تو عطــــرآگین نشد آغـوش گرمم گــر چــه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی بر لبش ، ای بوسه شیرین تر از جان غنچه کردی گل شدی ، بر سینــه هم رنگ سیمابم شکفتی شــام ابــــرآلود طبعـــم را دمی چـــون روز کردی آذرخشی بــــودی و...
-
مرا بقدر ترانه ها خوشبخت نکرد
چهارشنبه 20 خرداد 1394 11:17
ترانه ها را به هر زبانی که خوانده شد فهمیدم دراین دنیا آنچه خوردم و نوشیدم آنچه گشتم و جستم آنچه دیدم و شنیدم آنچه لمس کردم و فهمیدم هیچکدام و هیچکدام مرا بقدر ترانه ها خوشبخت نکرد ناظم حکمت
-
شعریست در دلم
چهارشنبه 20 خرداد 1394 10:42
شعریست در دلم شعری که لفظ نیست ، هوس نیست ، ناله نیست شعری که آتش است شعری که می گدازد و می سوزدم مدام شعری که کینه است و خروش است و انتقام شعری که آشنا ننماید به هیچ گوش شعری که بستگی نپذیرد به هیج نام شعریست در دلم شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود می خواهمش سرود و نمی خواهمش سرود شعری که چون نگاه ، نگنجد به قالبی...
-
هر روز تولدیست
چهارشنبه 20 خرداد 1394 10:32
بیدارم کن ، من تازه متولد شدهام زندگی و مرگ در تو آشتی میکنند ، بانوی شب برج زلالی ، ملکهی بامداد دوشیزهی مادر ، مادر مادرِ آبها جسم جهان ، خانهی مرگ من از هنگام تولدم تاکنون سقوطی بیپایان کردهام من به درون خویش سقوط میکنم بیآنکه به ته برسم مرا در چشمانت فراهم آر ، خاکِ بر باد رفتهام را بیآور و خاکستر مرا...
-
وه چه بیگناه گذشتی
چهارشنبه 20 خرداد 1394 10:19
وه چه بیگناه گذشتی نه کلامی نه سلامی نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت کاین تویی یا که خیال است از این هر دو کدامی ؟ روزگاری شد و گفتم که شد آن مستی دیرین باز دیدم که همان باده جامی و مدامی همه شوری و نشاطی ، همه عشقی و امیدی همه سحری و فسونی ، همه نازی و خرامی آفتاب منی افسوس که...
-
شعری پر از تشبیه و استعاره
سهشنبه 19 خرداد 1394 11:32
از من شعر میخواهی شعری پر از تشبیه و استعاره ببخش عشقام در خورجینام هیچ چیز شبیه به زیبایی تو ندارم ییلماز اردوغان مترجم : سیامک تقی زاده
-
فردا تو را برای اولین بار خواهم دید
سهشنبه 19 خرداد 1394 11:21
هر بار که آمده ای آخرین بار بوده است و هربار که رفته ای اولین بار فردا تو را برای اولین بار خواهم دید همانطور که دیروز برای آخرین بار دیدمت شاید امروز نیز صدایت که بارش شیرین توت بر پرده کتای است دهانم را آب بیندازد ماه نیستی تا در قاب نقره ای ات هر بار که نو می شوی حکایتی کهن باشد افتاده به جان من آغوش شعله وری هستی...
-
زمان آدم ها رو دگرگون میکند
سهشنبه 19 خرداد 1394 11:15
زمان آدم ها رو دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می دارد هیچ چیز دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست مارسل پروست از کتاب : در جستجوی زمان از دست رفته
-
چشمان تو
سهشنبه 19 خرداد 1394 11:12
چشمان تو معنای تمام جمله های نا تمامی ست که عاشقان جهان دستپاچه در لحظه دیدار فراموشی گرفتند و از گفتار باز ماندند عباس معروفی
-
جوان تر و عاشق تر
سهشنبه 19 خرداد 1394 11:09
منى که هر اردیبهشت یک سال جوان تر و هر بهار کمى بیشتر عاشق مى شوم اورهان ولى مترجم : سیامک تقی زاده
-
مرا تا جان بود جانان تو باشی
سهشنبه 19 خرداد 1394 11:05
مرا تا جان بود جانان تو باشی ز جان خوشتر چه باشد آن تو باشی دل دل هم تو بودی تا به امروز وزین پس نیز جان جان تو باشی به هر زخمی مرا مرهم تو سازی به هر دردی مرا درمان تو باشی بده فرمان به هر موجب که خواهی که تا باشم، مرا سلطان تو باشی اگر گیرم شمار کفر و ایمان نخستین حرف سر دیوان تو باشی به دین و کفر مفریبم کز این پس...
-
تو شیرینترین و عظیمترین واژه منی
سهشنبه 19 خرداد 1394 10:58
بانوی من در این دفتر هزاران واژه مییابی برخی سپید برخی سرخ کبود و زرد با این همه تو ای ماه سبزگون شیرینترین و عظیمترین واژه منی نزار قبانی
-
تو عاشقانه ترین فصلی از کتاب منی
سهشنبه 19 خرداد 1394 10:49
تو عاشقانه ترین فصلی از کتاب منی غنای ساده و معصوم شعر ناب منی رفیق غربت خاموش روز خلوت من حریف خواب و خیال شب شراب منی تو روح نقره یی چشمه های بیداری تو نبض آبی دریاچه های خواب منی سیاه و سرد و پذیرنده ، آسمان توام بلند و روشن و بخشنده ، آفتاب منی مرا بسوی تو جز عشق بی حساب مباد چرا که ماحصل رنج بی حساب منی همیشه از...
-
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
سهشنبه 19 خرداد 1394 10:37
باز از شراب دوشین در سر خمار دارم وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی عیبم مکن که در سر سودای یار دارم ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم سیلاب نیستی را سر در وجود من ده کز خاکدان هستی بر دل غبار دارم شستم به آب غیرت نقش و نگار ظاهر کاندر سراچه دل نقش و نگار...
-
در من گره بخور
دوشنبه 18 خرداد 1394 19:42
در من گره بخور هر ساعت از روز هم که شد مرا درگیر صدایت نفس ات مرا درگیر حافظه ات کن ایلهان بِرک مترجم : سیامک تقی زاده
-
کتاب رسالت تو را
دوشنبه 18 خرداد 1394 19:33
تو آمدی و بی آنکه بدانی خدا با تو برای من یک بغل شعر نگفته فرستاد حالا بنشین و تماشا کن چگونه آیه آیه کتاب رسالت تو را خواهم سرود پیامبر از همه جا بی خبر من افشین یداللهی
-
زنی اگر دل اش بشکند
دوشنبه 18 خرداد 1394 19:29
زنى که پس از شکستن تنها یک ناخن اش دیگر به بقیه ى ناخن هایش رحم نمى کند اگر دل اش بشکند خدا مى داند چه بلایى سر خود خواهد آورد اِجه آیهان مترجم : سیامک تقی زاده
-
به من بهانه ای بده تا همسفرت باشم
دوشنبه 18 خرداد 1394 19:10
به من بهانه ای بده تا کنار تنهایی تو بمانم روی کتف های تو لانه ای بسازم برای روز مبادا هر دویمان هنوز یک بیابان راه پیش رو داریم به من بهانه ای بده تا همسفرت باشم این سقف کوتاه فقط برای خیره شدن به آرزوهای بزرگ نیست بغضت را از خاطراتت تفریق کن مرا با خودت جمع کن یک لبخند بزن تا من بخاطر لبخندت بمانم نسرین بهجتی
-
ای خداوند مرا بشنو
دوشنبه 18 خرداد 1394 18:50
سوگند یاد می کنم که بر فراز تمام بلندی های آسیایی به رکوع در آیم برای پرستش تو آه ای شب دعایم را قبول کن ای خداوند مرا بشنو محبوبم را در دشت ها بکار و ریشه کن اش مکن تمام روزگاران نیامده را به عمرش بیفزای تمام عمر مرا به او ببخش برگ های خرمش را جاودانه کن عطرش را پراکنده مساز خیمه گاهش برافراشته باشد و بلندایش در...
-
بانوی من
جمعه 15 خرداد 1394 19:25
بانوی من رسواییِ قشنگ با تو خوشبو میشوم تو آن شعر باشکوهی که آرزو میکنم امضای من پای تو باشد تو معجزهی زرّینُ لاجوردی کلامی مگر میتوانم در میدان شعر فریاد نزنم دوستت میدارم دوستت میدارم دوستت میدارم مگر میتوانم خورشید را در صندوقچهای پنهان کنم ؟ مگر میتوانم با تو در پارکی قدم...
-
ای کعبهٔ من در سرای تو
جمعه 15 خرداد 1394 17:44
ای کعبهٔ من در سرای تو جان و تن و دل مرا برای تو بوسم همه روز خاکپایت را محراب منست خاکپای تو چشم من و روی دلفریب تو دست من و زلف دلربای تو مشکست هزار نافه بترویا در حلقهٔ زلف مشکسای تو دل هست سزای خدمت عشقت هر چند که من نیم سزای تو بیگانه شدستم از همه عالم تا هست دل من آشنای تو چندانکه جفا کنی روا دارم بر دیده و دل...
-
چترهای کاغذی
جمعه 15 خرداد 1394 11:40
باید به چشم هایم نگاه کنی این شعرها هرچقدر هم خوب باشند نمی توانند دلتنگی ام را بیان کنند چترهای کاغذی زیر باران دوام نمی آورند محسن حسینخانی
-
بدون چتر
جمعه 15 خرداد 1394 11:09
من فقط در کوچه ای بن بست در روزی بارانی بدون چتر تو را ملاقات خواهم کرد بدون چتر در زیر باران تا تو اشکهایم را نبینی در کوچه ای بن بست که گریزی از اینهمه بیتابی عاشقانه مرا نداشته باشی نسرین بهجتی
-
به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم
یکشنبه 30 فروردین 1394 11:09
به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست که با وجود تو از هرکه هست بیزارم از آن سبب که زبان راز دل نمیداند حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم مرا دلیل بس این درگشاد و بست جهان که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم صمدپرست نخواهد صنم من آن دشمنم که پیش چون تو صنم صورتی...
-
امسال بهار فهمیدم
سهشنبه 25 فروردین 1394 17:41
امسال بهار فهمیدم با تقدیر نمی شود درافتاد و با نگاه تو نمی شود درافتاد و با آمدنت نمی شود درافتاد این که در آغوش تو خوابت را می بینم یعنی مدام در سرنوشتم راه می روی ؟ امسال بهار فهمیدم وقتی کنار هم راه می رویم بارانی از شکوفه های شکوه بر سرمان می بارد امسال بهار ، برگ معجزه را از این عشق تغزلی نشانت می دهم گل من و...
-
چیست ازین خوبتر در همه آفاق کار
سهشنبه 25 فروردین 1394 11:24
چیست ازین خوبتر در همه آفاق کار دوست به نزدیک دوست یار به نزدیک یار دوست بر دوست رفت یار به نزدیک یار خوشتر ازین در جهان هیچ نبوده است کار ابوسعید ابوالخیر
-
آرزوی گمشده
یکشنبه 23 فروردین 1394 17:37
ای آرزوی گمشده مهمان کیستی درد منی بگو که درمان کیستی دامان من ز اشک ندامت پر آتش است ای نوگل شکفته به دامان کیستی شد پنجه ی که شانه ی آن زلف پرشکن ای جمع حسن و لطف پریشان کیستی با آن تن شگفت که خوش تر از جان بود جانِ کـه هستی و جانان کیستی ای صبح آرزو به کی لبخند می زنی سحر آفرین کاخ و شبستان کیستی من بی تو همچو ماهی...