مرگ به عشق ما راه ندارد

از دلتنگی می‌میرم
در آتش می‌میرم
بر سر دار می‌میرم
با گلوی بریده می‌میرم
اما نخواهم گفت
زمانِ عشق من و تو به سر رسیده است
که مرگ
به عشق ما راه ندارد

محمود درویش
مترجم : اسماء خواجه زاده

من کدامم هستم ؟

من کدامم هستم ؟
پیری ام ؟
یا جوانی ام ؟
وقتی مرا می بوسی
به چه می اندیشی ؟
به این که پیرزنی را بوسیده ای
که زمانی
زن زیبای جوانی بوده ؟
یا زن جوانی را
که پیر شده ؟

رویا شاه حسین زاده

آواره دل خویش

ده ها سال است
در سرزمین دل خویش آواره ام
نه کسی می یابد مرا
نه می یابم کسی را
هر کجا که بروم
نیروی جاذبه ی تن تو
به اینجا می کشاند مرا

لطیف هلمت
مترجم : جلال هانیسی

دوست داشتن غم انگیز

هیچ گاه
نفهمیده ام
دوست داشتن چرا این همه
غم انگیز است ؟

هیچ گاه
نمی فمم
چرا می گویند
آدمها با قلبهایشان عاشق می شوند

وقتی که من
همیشه عشق را
درگلویم احساس می کنم ؟

هستی دارایی

زخم

‏زخم هر کس
به اندازه باورهایش عمیق است

ایلهان برک
مترجم : سیامک تقی زاده

زخم هایم

کاش می شد
زخم هایم را
یک به یک گره می زدم
یادت هست ؟
در بستری از انتظار و بوسه
تار و پود موهای تو را
با خیال عاشقی هایم می بافتم
کاش بیایی
تمام زخم های پریشانم را
با صبر و اشتیاق آغوشت شانه کنی
اصلا تو بیا
من تمام خودم را
می بافم به رد پای تو

علیرضا اسفندیاری

تاراج بردن رویا

خفته بودم و او
در گشود به رویاهای من
به تاراج برد رویایی را که در آن میزیستم
و مالکم شد
چنان عشق می ورزید
که نیمه شبان از خواب بر می خواستم
انگار صلات ظهر است

کلارا خانس
مترجم : محسن عمادی

من عشق را دوست دارم

من پنجره را دوست دارم
که تو را به من نشان داد

باد را
که عطر تو را برایم آورد

خواب را دوست دارم
که تو را در آن دیدم

من نهر را دوست دارم
که دست‌های تو را می‌شست

دریا را
که تنت را شنا کرده بود
و جاده را
که گام‌های تو بر آن خورده بود
 
من عشق را دوست دارم
که عاشق تو شدم
 
افشین صالحی

قانون اصلی رابطه ها

ﻫﻤﻪ ی ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ ﯾﮏ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺻﻠــی ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﻮﯾﺪ
 ﮐسی ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻨﺪ
 ﺑﺨﺼﻮﺹ ﻭﻗﺘـی ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻫﺴﺘﯿﺪ

موریس مترلینگ

سرآغازِ آفرینشِ آدمی

و من
آنقدر تو را دوست می دارم
که نمی دانم کدام کلمه
سرآغازِ آفرینشِ آدمی ست

فقط می دانم دنیا خوب است
دنیا
از هر فاصله که هست
هست
و فهم دارد
و فرصتِ شفاست

دنیا
ما را به دنیا آورده است
تا ما هر کدام
دنیای خود را داشته باشیم
و من
شب ها
به دنیا فکر می کنم
و به آدمی،و به درد،و به شفا

و شفا
راه ها دارد دور
و دنیا
منزل ها دارد نزدیک
و ما نزدیک به همین دورهای نامعلوم زاده می شویم
و ما دور از همین نزدیک های آشنا می میریم

درد دارم باز امشبِ هر سپیده دم
از اولِ نور
تا آخرینِ این همه بی شفا
پس کی ؟

سیدعلی صالحی

خدا فقط تو را زیبا خلق کرده است

به افتادن موهایت روی شانه ها سوگند
به این خط وخال
این همه صدای گوشنواز
تمام مقدسات عالم را گواه می گیرم
خدا فقط تو را زیبا خلق کرده است
کمی ازچشمان بهشت را
کمی ازلبهای ملکوت را
کمی از دستان طوبا را هم که گذاشته باشد
آفریده ای در حد تو خلق کرده است
آفریده ای که سزاواربشر نیست

هفتاد سال عبادت می خواهد رسیدن به لبهایش
من که فقط کشته چشمهایش هستم
به چشمهایش که سوگند
به لبهایش دخیل
به گیسوانش مرادی اگر بدهد

جورج جرداق
مترجم : بابک شاکر

همه‌ی ما اندک‌اندک تنها می‌شویم

همه ی ما
اندک‌اندک تنها می‌شویم
یکی خود را در زلالی آب غرق می‌کند
آن یکی دلواپس عشق می‌شود
و سکوت می‌کند
چون تسلیم شده است
آرام‌آرام تنهایی اسم می‌شود
اسم زمان می‌شود
اسم مکان می‌شود
اسم روزگار در بند می‌شود
اسم خیابان می‌شود
اسم زمستان می‌شود
همه‌ی ما حیران در بیمارستان
پرده‌ها را کنار می‌زنیم
که خورشید و ماه را ببینیم
اما خورشید و ماه
مبدل به دو تکه سنگ
لغزان شده‌اند
همه‌ی ما
اندک‌اندک
تنها می‌شویم

احمدرضا احمدی

گاهی برای خودم دلتنگم

گاهی برای خودم دلتنگم
برای خود از دست رفته ام
برای خودِ بی تو

گاهی خودم را
در آغوش می گیرم
نگران خودم می شوم
که شب ها
در حسرت چشمان تو
چشم بر هم نمی گذارد
و در کنجِ خلوتِ نیمه شب
غریبانه آواز مرگ می کند

عشق
صدای خفته ی درون من است
که ندایِ سکوت سر می دهد
و من خسته تر از همیشه
با سکوتی عاشقانه
دوستت دارم هایم را آه می کشم

سارا قبادی

با دلتنگی ات مرا بیتاب نکن

با دلتنگی ات مرا بیتاب نکن
و با بیتابی ات مرا دلتنگ
تو تکیه گاه منی
تکیه گاه اگر محکم نباشد
تکیه بی معنی است
با قلبت احساس کن
اما با قلبت فکر نکن
بگذار کمی دیگر هم تحمل کنیم
همانطور که صدها سال تحمل کرده ایم
غذای نیم پخته از خام بدتر است
زیرا خام فریب نمی دهد
اما نیم پخته می فریبد
پس کمکم کن تا پخته بازگردم
 
نادر ابراهیمی

مرگ رقیب من است

از تمامِ
کسانی که
تو را دوست دارند
فـقـط مرگ رقیب مـن اسـت

تنها
او می تواند
تو را از چنگ من در بیاورد

مینا آقازاده

عاشقانه مردن تولدی دگر است

راضی ام اگر عاشقانه بمیرم
 راضی ام که من با عشق زاده می شوم
و با عشق می میرم
به آن پناه می برم
و جز آن راهی برای رهانیدن نمی شناسم
راضی ام که عاشقانه مردن
تولدی دگر است
عاشقانه مردن تولدی دگر است

ندی انسی الحاج
مترجم : محبوبه افشاری

حسرت سیر نگاه کردنت


خواب
من را نمی برد
تو را
می‌آورد

تو را می آورد
بی آنکه باشی

حالا تو خوابی و حسرت سیر نگاه کردنت
در دلم بیدار شده
میدانی همیشه همینجور خوابت میکنم
که بنشینم نگاه کنم
تو را سیر

عباس معروفی

همین که فراموشش می کنم

همین که فراموشش می کنم
و تمام می شود
آهنگی بخش می شود
آهنگ محبوب او
یا کسی می خندد
شبیه خنده او
یا کسی عطرش را می فشارد
و پخش می شود در هوا عطر او
بدین سان به یاد می رود
کل فراموش کردن هایم

جمال ثریا
ترجمه : علیرضا شعبانی

تنهایی

هیچ چیز به اندازه تنهایی
غم انگیز نیست
تنهایی
نام بیهوده ی زندگی است
 
وقتی بیداری
خسته و غمگینی
وقتی میخوابی کابوس می بینی

وقتی تنهایی
سردت می شود
انگار برف
روی استخوان شانه هایت نشسته باشد

تنهایی
جهنم نامتعارفی است
جهنمی با آتش سرد
میان شعله ها از سرما یخ میزنی

تنهایی هول آور است
پر از ظلمت و ناشناختگی
مثل خانه ای متروک در حاشیه جنگل
عبور نسیمی از لابلای علف ها
می تواند از ترس دیوانه ات کند

وقتی تنهایی
به همه چیز و همه کس پناه می بری
پخش می شوی
در کوچه و خیابان
به جاهایی می روی که نباید بروی
به آدم هایی سلام می کنی که نباید

تنهایی درنگ در سنگ است
حرف زدن از یاد آدم می رود

تنهایی
درست مثل پیری است
خمیدن تک درخت است
بر لبه ی پرتگاه

تنهایی
تجسم راه های مسدود است
بیچارگی روباه است
در یک قدمی مرگ و ترن

محبوب من
من تنهایم بی تو
هیچ کاری نمی توانم بکنم
دیگر شعری هم نمی توانم بنویسم
و این تنهایی تلخ است
تلخ مثل نگاه نوازنده ای که
با دستهای بریده به پیانو می نگرد

رسول یونان

عاشقم باش

دستت را بگذار
روی پیشانی ام
انگار دست تو دست من باشد
از زندگیم دفاع کن
با سنگ و چاقو
انگار زندگی تو زندگی من باشد
عاشقم باش
پرشور و دیوانه وار
انگار قلب من  قلب تو  باشد

آتیلا ژوزف
مترجم : آزیتا قهرمان