عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونام طلوع میکنی و میبینمت
آن هنگام هم که میروی نمیبینمت
سایهی تنم میشوی و ابر خیالم
پابهپایم راه میافتی و
همراهام میشوی
شیرکو بیکس
مترجم : فریاد شیری
درونام بیشهای بود
به پهنای شبهای تنهاییام
به انبوهی حسرتهای بیپایانام
شامگاهی ، از گوشهای
گوشهی نگاه زیبارویی
جرقهی آتشی در آن انداخت
من از آنروز
بهشتی سوزانام و
سرزمین آتش شدهام
شیرکو بیکس
مترجم : رضا کریممجاور
عشق تو بارانىست
که وقتی من تشنهام
و به او پناه مىبرم
یکباره بند مىآید
عشق تو بارانىست
که وقتی در خانهام و تشنه نیستم
یکباره شروع به باریدن مىکند
شیرکو بیکس
مترجم : فریاد شیرى
کاش بی هیچ شرطی
برای آخرین بار
تو را در آغوش می کشیدم وُ
آنگاه جان می سپردم
شیرکو بیکس
مترجم : بابک زمانی
درختی سوخت
دودش
شعری گریان برای باغ نوشت
باغ که سوخت
دودش
داستانی بس غمگین برای کوه نوشت
کوه که سوخت
دودش
قصیدهای اشکآلود برای روستا نوشت
روستا که سوخت
دودش
نمایشنامهای تراژیک برای شهر نوشت
در شهر اما زنی بود
که زیبایی درخت و کوه و روستا و شهر را
یک جا در دل و قامتش داشت
آنگاه که بهخاطر آزادی خودسوزی کرد
دودش
داستانی بیپایان
برای سراسرِ سرزمین نوشت
شیرکو بیکس
مترجم : مختار شکری پور
تو که رفتی
تنها صندلی ماند
شاخه گلی
و لیوانی که نزد من است هنوز
اولی مسند زیباترین ترانه های من است
دومی در دلم رویید
و سومین سرشار از بوسه های تو بود
آمدم که عطر تو را بنوشم
اما غرق آن شدم
شیرکو بیکس
مترجم : محمد مهدیپور
آن روز که سبزپوش بودی
حس می کردم
که آرامآرام کشتزار میشوم
آن روز که سرخپوش بودی
حس میکردم
که اندکاندک ناربُن میشوم
آن روز که سپیدپوش بودی
حس میکردم
که درنای شعر و دریا میشوم
و دیروز که زردپوش بودی
سرم آفتابگردانی شد و
هرجا که میرفتی
به دور قامتات میگشت
شیرکو بیکس
مترجم : رضا کریممجاور
رنگ شب به موهایم زدم
روز پاکاش کرد
رنگ بهار به خودم زدم
پاییز آمد و پاکاش کرد
شادی رنگ خودش را بر من زد
ناامیدی آمد و پاکاش کرد
رنگ غرور را بالا کشیدم
که ترس آمد و پاکاش کرد
تنها رنگی که وانرفت
و پاک نشد
رنگ دوست داشتن بود
شیرکو بیکس
مترجم : محمد مهدیپور
اگر دنیا
اندکی از بذر عشق من و دلبرم را
در دل زنان و مردان زمین میکاشت
دیگر بیگمان
جنگ و کین و انتقام
تا جاودان
از اینجا رخت برمیبست
شیرکو بیکس
مترجم : رضا کریم مجاور
در بازتاب سکوت غمهایت
در بازتاب سکوت زخمهایت
در بازتاب سکوت زیباییات
طنین رنگ دریایی را
و فریاد بوی تاریخی را
و فریاد سوختهی نگاهات را
و جیغ چشمانات را میشنوم
شیرکو بیکس
مترجم : رضا کریم مجاور
من اولین نوروز نوجوانیام را
هرگز هرگز
از یاد نخواهم برد
نه به خاطر میهن
به این خاطر که
نخستین بوسه از دختری
در آن اتفاق افتاد
شیرکو بیکس
ترجمه : یحیی زرین نرگس
دروازه ی دل ات را رویم مبدد
من مهمان نفس هایت هستم
هر جا که بوی تو باشد
نام و شناسنامه ات هستم
اصلا نمی توانم
که تو را در آورم
از آیینه ی چشمانم
از تو
چون دلم مراقبت می کنم
شیرکو بیکس
مترجم : مختار شکری پور
ای پری
بافه ای از موهای برکنده شده ات
را به من بده تا در گلدان گریه ام
نگهش دارم
مرا به دوزخت راه بده
تا نشان سپاس سوختنم را
بر سینه مرگ بیاویزم
اکنون بیسویی از روشنایی در چشم
راه میسپارم و پرپر زدنم
پارو زدن است در مرداب خشکیده
ای پری
باران نخوابید و من نیز
ولی افسوس به تو نرسیدم
ای پری
یقه تمامی نقشه های بزرگ دنیا را
چسبیدم و فریاد زدم
پریهای همه دنیا به فرهادهای خود رسیدند
پری من چرا به فرهاد خود نرسید ؟
بر همه دنیا فریاد کشیدم
و از غربال من دست ها و
انگشتانی کوچک فرو باریدند
آنگاه قامت راست کردند و
در چشم تندیسی رفتند
در دروازه شهر نیویورک
که کُرده سلطانها را مغمزی میکند
در دستی شعله دارد
و با دست دیگر خاک استخوانهای عاشقان
را بر شعله میریزد
فریاد زدم و از تاریکنای فریاد من
میخ همه خیمه ها بر کنده شدند
و خود را بر سکوی نمایش تمامی
والیان این جهان فرو کوبیدند
اما پری
این قرن ، قرن سکوت است در برابر
سر بریدن پرنده گان بی آشیان
باران نخوابید و من نیز
اما دریغ به تو نرسیدم
شیرکو بیکس
ترجمه : ناصر حسامی
در آن شب
نه مهتابی بود
گرد آویز شوم
نه سوسوی ستارهای
در کنارم بیاساید
و نه آواز عاشقی
تا خودم را در او بیابم
تنها تنها
در خواب تنها و
در روشنایی تنها
در تاریکی تنها
دو تنها بودم
در تنی
در ظلمت آن فروشگاه
تنها درون خود را میدیدم
جای غریبی
جایی که باد خدا هم
هرگزدر آن رسوخ نمیکند
جایی که فقط
تنها مادینهها
به دردهایشان آگاه می شوند
نه دیگری
و نه نرینهگان
به ته رودخانهای فرو میشدم
مانند فرو شدن طعمهای بر سر قلابی
آنک
من هم طعمهام و هم ماهی
خط نوری ام از آفتاب
که نم نمک به کوچههای تاریکی میخزیدم
اینک تاریکی و روشنایی منم
فرو می رفتم
تا به دنیای ژرفناک میرسیدم
تا به خدایگان میرسیدم
هرخدایی را می خواندم
مرد بود
هر رنگی که میدیدم
هر صدایی که میشنیدم
هر چشمی که میدیدم
هرگوشی که میشنید
همه مَرد بودند و نرینه
دریا مَرد بود
موج مَرد بود
بندر مَرد بود
کشتی مَرد بود
من خدای مادینهی روزگاران کهن را کجا بیابم ؟
چگونه گم شد
چه بر سرش آمد ؟
آنگاه به دنیای زمین بر میگشتم
به درون ظلمت فروشگاه گل آلاله
باز آواز خوش صدای عینک
در گوشم انعکاس مییافت
حال
که از دیار دریایی
بیا ناز دختر بیا
تا رودوشی تنات شوم
و آغوشی در درون زورقی
شیرکو بیکس
ترجمه : رئوف مرادی
عشقت اگر باران
اینک در زیر آن ایستاده ام
اگر آتش
درون آن نشسته ام
شعر من می گوید
در تداوم آتش و باران جاودانه ام
شیرکو بیکس
یک روز نیستی
تمامِ سالی
تو یک شب
یا یک کتاب و یک قطره نیستی
تو یک نقاشی یا تابلویی بر دیوار نیستی
اگر دقیقه ای نباشی
ساعت ها از کار می افتند
خانه ها برهوت می شوند
کوچه ها اشک می ریزند
پرندگان، سیَه پوش وُ
شعرها هم نیست می شوند
تو فقط باد و باران هشتمِ ماه مارس نیستی
تو ای دل انگیزِ شب های تابستانی
گیسوان شب های پاییزی
تو ای سوز بوران عشق
تو نباشی
چه کسی باشد ؟
زن ، زن ، زن ، زن
تو زندگی هستی
شیرکو بیکس
ترجمه : بابک زمانی
مخفیگاه مرا هرگز پیش پاییز فاش نکنید
وگرنه گردباد را به سراغم می فرستد و
همه غصه های زیبا و
همه دردهای سیه چشمم را
با خودش می رباید
آنگاه من عاشق
بی غم و غصه
چگونه بر سرتان ببارم و
تا مغز استخوان خیس تان کنم ؟
و مخفیگاه مرا هرگز پیش دریا فاش نکنید
وگرنه حسادت را به سراغم می فرستدو
جادوی رنگ چشمان دلبر را از من می ستاند
آنگاه من شاعر
بدون جادوی رنگ چشم دلبر
بدون ژرفای چشم دلبر
چگونه شعر را آسمان پروازم کنم ؟
چگونه شعر را شعله ای
چگونه شعر را دوزخی
برای ادامه ی سوز و گدازم کنم ؟
شیرکو بیکس
ای پری خوبم
بار دیگر تو را کجا بازیابم
تا مرا قطره قطره بر تن خود بپاشی
تا مرا چنان چون کرمکی شب تاب
بر سفیدای برف روشنای مهتابیِ
پستانهایت بیاویزی
تو را کجا بازیابم
تا یک لحظه در صدایت به خواب روم
تا یک لحظه در بوسه ات
با بالهای آتش گرفته ققنوس لبهایم
خاکستر استخوانهای این لحظه ام را شعله ور کنم
شیرکو بیکس
ترجمه : ناصر حسامی
دیریست
در این کوهستانِ سنگر
عشق از هر طرف مرا در خود گرفته است
این تنها محاصره ایست
روحم آرزو دارد
هر روز نزدیکتر شود
این تنها محاصره ایست
تا حلقه اش تنگتر شود
و زمانش طولانیتر
آزادترم
این تنها محاصره ایست
آرزو دارم
از آن رهایی نیابم
شیرکو بیکس
مترجم : عزیز ناصری