ای پری


ای پری
بافه ای از موهای برکنده شده ات
را به من بده تا در گلدان گریه ام
نگهش دارم
مرا به دوزخت راه بده
تا نشان سپاس سوختنم را
بر سینه مرگ بیاویزم

اکنون بی‌سویی از روشنایی در چشم
راه می‌سپارم و پرپر زدنم
پارو زدن است در مرداب خشکیده

ای پری
باران نخوابید و من نیز
ولی افسوس به تو نرسیدم

ای پری
یقه تمامی نقشه های بزرگ دنیا را
چسبیدم و فریاد زدم
پری‌های همه دنیا به فرهادهای خود رسیدند
پری من چرا به فرهاد خود نرسید ؟
بر همه دنیا فریاد کشیدم
و از غربال من دست ها و
انگشتانی کوچک فرو باریدند

آنگاه قامت راست کردند و
در چشم تندیسی رفتند
در دروازه شهر نیویورک
که کُرده سلطان‌ها را مغمزی می‌کند
در دستی شعله دارد
و با دست دیگر خاک استخوان‌های عاشقان
را بر شعله می‌ریزد

فریاد زدم و از تاریکنای فریاد من
میخ همه خیمه ها بر کنده شدند
و خود را بر سکوی نمایش تمامی
والیان این جهان فرو کوبیدند

اما پری
این قرن ، قرن سکوت است در برابر
سر بریدن پرنده گان بی آشیان
باران نخوابید و من نیز
اما دریغ به تو نرسیدم

شیرکو بیکس
ترجمه : ناصر حسامی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.