من که تو را دوست نداشتم


من که تورا دوست نداشتم
ترانه هایی را دوست داشتم
که در شبهای خستگی می خواندیم
خندیدن تو به یک غنچه
شباهت تو به یک گل را دوست داشتم
وستاره ها را دوست داشتم
که شبها ی شهریور در چشمانت ساکن شدند
من که تو را دوست نداشتم

جدایی ات را دوست داشتم
آنگاه که مرا در راه گذاشتی
گلوله ها را دوست داشتم
آنگاه که بسویم شلیک کردی
گریستنت را دوست داشتم
آنگاه که فراموشم کردی
بر پا ماندنم را دوست داشتم
آنگاه که تنهایم را فهمیدم
 
از پای افتادنم را دوست داشتم
هرگاه که تو را بیاد می آوردم
بی تو بودن را دوست داشتم
مثل دوست داشتن نان
صدایت را آرزو می کردم
مثل آرزوی آب در گرمای تیر ماه
مثل باران عصر گاه
مثل باد شمالی که شبها می وزید
دوست داشتنت را دوست داشتم
من که تو را دوست نداشتم

ادامه مطلب ...

کوچه عشق

من در کوچه ای که عشق خانه دارد ساکن هستم
شب ها تمام نمی شوند اصلا
من نمی توانم که بخوابم
اندوه شب پرده پرده فرو می افتد
وخیال عشق بر سرمن می افتد

من در کوچه ای که عشق خانه دارد ساکن هستم
همان خانه ای که در وسط حیاط کوچکش
تصویر پرنده آبی رنگی بر پرده هایش نقش بسته
خانه شماره 17 جنب علی بقال
همان خانه ای که بر دیوارکوچه هایش نوشته هایی است
یکی حکایت از غربت دارد
یکی ازاهانت
و یکی هم حکایت از دوست داشتن  تو دارد

پنجره خانه عشق به من نگاه می کند
من به پنجره
کنار پنجره بنفشه ها و ختمی ها
وصفای شب
و پرسه زنی های من
می بینی سر انجام این عشق را ؟
وخیال عشق بر سر من می افتد
به خودم می گویم درست می شود
همه چیز درست می شود

گاهی چند نفر از دوستانم می آیند
گپ می زنیم از این ور و آن ور
می فهمی دوست من
در دلم امیدی زنده می شود
از جایی عکس عشقم را پیدا کرده ام
در این عکس عشقم از سر لج می خندد
دنبال عکس دیگری از عشقم هستم
بیا دوست من
این ماجرا خیلی جالب است
یعنی عشق شایسته برازنده مرد است
زندگی بیخود اینها را پیش نمی کشد
زندگی در کوچه ما مثل تسبیح کهرباست

دانه هایش را دانه دانه بر صورتمان می زند

ادامه مطلب ...

من که اصلا عاشق تو نشدم

‍من که اصلا عاشق تو نشدم
عاشق ترانه هایی شدم
که در آن غروب های خسته باهم می خواندیم
عاشق لبخندت ، بادیدن یک شکوفه
و عاشق شباهت عجیب ات به گلها ها شدم
دیگر اینکه عاشق ستار ه ها شدم
وقتی شبهای جولای ، در چشمهایت فرود آمدند
منکه ، اصلا تو را دوست نداشتم
جدایی را دوست داشتم
وقتی مرا بدرقه می کردی
گلوله هارا دوست داشتم
وقتی به طرفم شلیک کردی
گریه را دوست داشتم
وقتی فراموشم کردی
وقتی از تنهایی ام باخبر می شدی
عاشق سرپا ایستادن شدم
وعاشق ازپا افتادنم شدم  

ادامه مطلب ...