بیا باز فریب بخوریم

بیا باز فریب بخوریم
تو فریب حرف های مرا و
من فریب نگاه تو را
مگر زندگی چه می خواهد به ما بدهد
که تو از من چشم برداری و
من نگویم
که دوستت دارم

شهاب مقربین

اگر تو نبودی

اگر تو نبودی عشق نبود
همین طور
اصراری برای زندگی
اگر تو نبودی
زمین یک زیر سیگاری گلی بود
جایی
برای خاموش کردن بی حوصلگی ها
اگر تو نبودی
من کاملاً بیکار بودم
هیچ کاری در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو

رسول یونان

در قلبم نشستی

در قلبم نشستی
حالا انتخاب کن
می‌خواهی تپش حیات باشی
یا گلوله‌ای

شهاب مقربین

داشتم از این شهر میرفتم

داشتم از این شهر میرفتم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتی ای که رفت و غرق شد
البته
این فقط می تواند یک قصه باشد
در این شهر دود و آهن
دریا کجا بود
که من بخواهم سوار کشتی شوم و
تو صدایم کنی
فقط می خواهم بگویم
تو نجاتم دادی
تا اسیرم کنی


رسول یونان