غربت

تو اینک عشق هستی
چرا پنهان می‌کنی ؟
از ترانه‌یی که می‌خوانی مشخص است
به علاوه
دختری که دوست می‌داری
تو را دوست نمی‌دارد

از این‌ها گذشته
تو در غربت به‌ سر می‌بری
و در انتظارِ نامه‌یی هستی
ولی نمی‌آید

مظفر طیب اوسلو
مترجم : ابوالفضل پاشا

دلم می خواست

دلم می‌خواست
قبل از آینه‌ها
به یک زیباروی
از زیبایی‌اش بگویم
دلم می‌خواست
به زیبایی تمام
با یک زیباروی زندگی کنم

مظفر طیب اوسلو
ترجمه : سینا عباسی

تو عشق هستی

تو عشق هستی
چرا پنهانش می کنی ؟
از این ترانه ای که
در دهان تو می چرخد
پیداست
حتی
سودای زنی را داری
که تو را دوست نمی دارد
دیگر اینکه
در غربت
به انتظار نامه ای نشسته ای
نامه ای که هیچ وقت
نخواهد آمد

مظفرطیب اوسلو
مترجم : سیامک تقی زاده

یک عاشقانه قدیمی

تو یک عاشقانه ی قدیمی
تو شعری زیبا

در تو عطری ست
مخصوص عصرهای گرم تابستان

در دست هایت
در چشمانت
و یا در موهایت نمی دانم

عطر و بویی در توست
مخصوص عصرهای گرم تابستان
که مرا از خود بی خود می کند

مظفر تایپ اوسلو
مترجم : سیامک تقی زاده