یک عاشقانه قدیمی

تو یک عاشقانه ی قدیمی
تو شعری زیبا

در تو عطری ست
مخصوص عصرهای گرم تابستان

در دست هایت
در چشمانت
و یا در موهایت نمی دانم

عطر و بویی در توست
مخصوص عصرهای گرم تابستان
که مرا از خود بی خود می کند

مظفر تایپ اوسلو
مترجم : سیامک تقی زاده

نظرات 2 + ارسال نظر
دلارام پنج‌شنبه 26 آذر 1394 ساعت 18:34 http://bargahedel49.blogfa.com

با توام ای آرامش جانم

با تو که مثل خورشید

به لحظه های یخ زده ی عمرم تاییدی

با تو که از لحن غم انگیزم

التماس نگاه بارانی ام را فهمیدی

با توام ، با تو که کلبه ی ویران قلبم را

با خشت عاطفه ات ساختی

نگاه پر مهرت را به چشمان بی فروغم دوختی

تا در این دریای پر تلاطم

پشتیبان بی کسی هایم شوی ...

حالا آیا می توان بی تو نفس کشید ؟؟

زندگی کرد ؟؟

نه

بی تو حتی پذیرای روح در جسم خود نیستم

نیلوفر یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 18:28

به کوه، بیشتر از صحرا
به گُل، زیادتر از گندم
به ماه، بیشتر از آسمان می‌اندیشم
به عشق، بیشتر از مرگ
به تو، زیادتر از عشق!

سید علی میرافضلی

چقدر زیبا بود..ممنونم از حسن انتخابتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.