محبوبم شما را در خواب دیدم

محبوبم
شما را در خواب دیدم
‌سر و قد
صنوبر قامت و ماه طلعت

نزدیک‌تر شدم
ماه شده بودید
با آن لباسی که از نور بر تن داشتید
آمدید و رفتید
دور شدید و جای قدم‌هاتان سبز شد
با گل‌های صورتی
هر کدام یکی این هوا

محبوبم
من هم عازم شما بودم
ولی افسوس همچنان گلیم من کوچک است

به خویشتن گفتم
مبادا که پا از گِلیمت فراتر بگذاری

تا این گلیم و این قدم‌ها و این اشتیاق است
به شما نمی‌رسم

محمد صالح علاء

تو جهان مرا متعادل میکنی

اجرای زیبا و تاثیرگذار «محمدصالح علا»

محبوبم
جهانم آشفته است
جهانم میزان نیست
جهانم پر از اضطراب است
لحظات چموش اند
تنها هنگامی که به شما میرسم
رو به روی تو ام و به تو سلام میکنم
آن زمان جهان به تعادل میرسد
جواب بدهی یا نه
تو جهان مرا متعادل میکنی

محمد صالح علاء

زندگی همین حالاست

در سمت توام
دلم باران ، دستم باران
دهانم باران ، چشمم باران
روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم
هر اذانی که می وزد
پنجره ها باز می شوند
یاد تو کوران می کند
هر اسم تو را که صدا می زنم
ماه در دهانم هزار تکه می شود
کاش من همه بودم
کاش من همه بودم
با همه دهان ها تو را صدا می زدم
کفش های ماه را به پا کرده ام
دوباره عازم توام
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است
زندگی با توست
زندگی همین حالاست
زندگی همین حالاست

محمد صالح علاء