مرا باور کن ای محبوب من

اگر که بگویم تو برای من
مانند هوا ، لازم
مانند نان ، متبرک
مانند آب ، عزیزی
نعمتی ، نعمتی
اگر که بگویم
مرا باور کن ای محبوب من
باور کن
تو در خانه‌ی من جشن و
در باغ من بهار و
در سفره‌ی من کهنه‌ترین شرابی
من در تو زندگی می‌کنم
و تو در من حکم می‌رانی

جاهد صدقی تارانجی
مترجم : ابوالفضل پاشا

مُرده‌ی حواس‌پرت

دیروز زنی زیبا
از حوالیِ قبرِ من عبور کرد
ساق‌های او را
که معدنی از آفتاب بود
و شب‌ام را زیرورو می‌کرد
تا جایی که سیر شوم
نگاه کردم
و باور نمی‌کنید اگر که بگویم
خواستم از جای خود برخیزم
و دستمالِ او را که بر زمین افتاده بود
به او بدهم
مردنم را فراموش کرده بودم

جاهد صدقی تارانجی شاعر ترکیه
مترجم : ابوالفضل پاشا