دوست ات دارم

دوست‌ات دارم
هیچ چیز وجود ندارد بهتر این را بگوید
همه چیز ناتوان است
واژه می‌بوسدش ، تنگ در آغوش می‌گیرد

چقدر دنبال جریانی یگانه می‌گردیم
برای دو خون‌مان
چقدر رؤیا می‌بینیم
چقدر می‌خوابیم
یکی در دیگری
همه چیز ناتوان است
هیچ چیز وجود ندارد

با این همه دوست‌ات دارم
می‌خواهم بگویم می‌سوزم
و تنها از تو
می‌خواهم بگویم
باید مرگ ما را به هم برساند

با این همه دوست‌ات دارم
می‌خواهم بگویم تنها وجود تو
از من ، من می‌سازد
می‌خواهم بگویم تنها تو
زخم زندگی را می‌بندی

آلن برن
مترجم : اصغر نوری

عشق به آخر خواهد رسید

عشق به آخر خواهد رسید
پیش از آن‌که من به عشق برسم
هم‌چون زندان خواهم‌اش دید
گل‌ها را می‌بینم
چنان زیبا
که گویی راه می‌روند
و چشمان گریان
کنارشان پرپر می‌شوند

عشق به آخر خواهد رسید
اما من خواهم گفت
در شب‌هایی از
ملافه ، پلک ، باد و زنجره
من در روزِ تن تو وارد شده‌ام

خواهم گفت
که از تو زیسته‌ام
و در آن حال می‌میرم
که گل‌برگ به گل‌برگ
از پله‌های خاطره پایین می‌روم

آلن برن شاعر فرانسه
مترجم : اصغر نوری

تو تمام کلماتم هستی

تو به سکوت وا نخواهی داشت
نه روحم را ، نه خونم را و نه صدایم را

لب هایم دیگر از هم باز نمی شوند
جز برای گفتن نامت

و اگر از گل سرخ حرف می زنم
از توست
یا اگر از نان ، عسل ، شن یا از خودم
حرف میزنم

تو پس تمام کلماتم هستی
لبریزشان می کنی ، می سوزانی ، تهی میکنی
تو آب دهانم هستی و دهانم
حتی سکوتم از تو مضطرب است

آلن برن
ترجمه : اصغر نوری