حلقه زلف تو ، سرمایه هر سودایی است

حلقه زلف تو ، سرمایه هر سودایی است
غمزه مست تو ، سر فتنه هر غوغایی است

راز سر بسته زلفت ، مگشا ، پیش صبا
که صبا هم نفسش هرکس و هر دم جایی است

صورت خط تو در خاطر من می‌گذرد
باز سر برزده از خاطر من سودایی است

درد بالای تو چینم ، که از آن بالاتر
نتوان گفت ، که در بزم فلک، بالایی است

هر کسی را نظری باشد و رایی و مرا
دیدن روی تو رای است و مبارک رایی است

دل سودا زده در عهد تو بستیم و برین
عهدها رفت و نگویی که مرا شیدایی است

با غم توست اگر جان مرا آرامی است
در دل ماست اگر درد تو را ماوایی است

یک شب از دیده ما نیست خیالت ، خالی
شبروی شب همه شب ، در پی شب پیمایی است

می‌رود دل به ره دیده و تا چون باشد
سفر دیده ، مبارک سفر دریایی است

سلمان ساوجی