من شعری عاشقانه‌ام

و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن

الکساندرا واسیلیو شاعر رومانیایی
مترجم : روژان آهوان

نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 25 آبان 1400 ساعت 00:08

کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ، چه زیبا بود اگر پاییز بودم

ممنونم از حضور صمیمانه تون و شعر زیبایی که نوشتید خانم فاطمه عزیز
موفق باشید
با مهر
احمد

Mahsa پنج‌شنبه 22 مهر 1400 ساعت 12:17

سلام
وقت بخیر
مثل هربار عالی و خواندنی
پایدار باشید

با سلام
ممنونم از حضور مدوام تون
و خوشحالم که شعرها را دوست دارید
سپاس بابت مهر و محبت تون
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.