پاییز در راه است

پاییز در راه است
اگر بدانی
چه کلماتی
برای زوال برگها
وخیابان‌های زرد و خیس
برای نیمکت‌های منتظر
و آفتاب مورب
برای حزنِ تو و تنهایی کوچکت
و اشتیاقت برای دیدنِ اولین باران
کنار گذاشته ام ؟

اگر بدانی
خزان که پشت پنجره‌ات بایستد
انارها که ترک بخورند
یلدا که دستش به گیسوی بلندِ تو برسد
برایت چه شعرها خواهم‌گفت ؟
چه شعرها خواهم‌گفت ؟

چرا که
من در پاییز شاعرترم
تو در پاییز زیباتری

عزیز حاجی علیاری

نظرات 4 + ارسال نظر
رسول علیاری سه‌شنبه 11 آذر 1399 ساعت 01:32

عموی عزیزم اجل بهت مهلت نداد پاییز امسال رو ببینی،از دیدن اولین بارون لذت ببری براش شعر بگی و... با رفتن دل کلی ادم رو پاییزی کردی. لعنت به این پاییز

خدا عموی عزیزتان را بیامرزد
روحشون شاد
با مهر
احمد

کاکتوس جمعه 28 شهریور 1399 ساعت 08:58

فوق العاده بود.
ممنون

ممنونم از همراهی تون
و خوشحالم که شعر را دوست داشتید
مانا باشید
با مهر
احمد

دلارام دوشنبه 24 شهریور 1399 ساعت 15:48

فکر می کردم پاییز امسال اصلاً نیاد. بس که گرم بود. بس که بی آب مونده بود باغچه های کوچه. درخت ها همه خشک، کولر ها همه پر کار و اون پنجره کوچیک که همیشه بسته بود از ترس خاک و گرما. خیال می کردم امسال نه از برگ های زرد و نارنجی خبری باشه نه از صدای بچه مدرسه ای هایی که خوابمونو آشفته می کنن. همه ساکت، همه گرما زده، همه تشنه و منتظر. پیش خودم می گفتم: آخ، آش انار. وای، انار ملس. نارنگی با پوست سبز و فسنجون خوشرنگ مادر. همه رو باید امسال فراموش کرد. بس که انار ها ترش بودن و گردو ها گرون و از پاییز اون جوری که هر سال سر می زد به حیاط کوچیک خونه ما خبری نبود. فکر می کردم امسال تابستون بد جوری چتر پهن کرده. گرما بدجوری موندنیه. فکر می کردم خستگی، داغی، تشنگی، اینا هیچ کدوم رفتنی نیستن. امروز صبح اما با صدای کوچیک یه دختر کوچولو بیدار شدم. زیر پنجره خونه. وقتی تو پیاده رو منتظر سرویس مدرسه بود و برای خودش با صدای خوش می خوند و ژاکت صورتیش به تنش لق می زد. نیم خیز شدم و خوب گوش دادم. دخترک چه صدای شفافی داشت. عین بارون پاییزی که زخمای گرمازده تابستونو خنک می کنه. اون داشت «شد خزان» رو می خوند. باورت میشه؟

سلام ودرود بر احمد مهربان وخوش سلیقه
خوشحالم که هستی...

با سپاس از همراهی صمیمانه تون
و متن بسیار زیبایی که نوشتید بانو دلارام عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

معصومه شنبه 22 شهریور 1399 ساعت 09:28

عالی

خوشحالم که دوست داشتید
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.