کنار تو ماندن

همان روز‌های اول
باید روی ماهت را می‌‌بوسیدم
خداحافظی می‌‌کردم
و می‌‌رفتم
برای همیشه می‌‌رفتم
نمی‌ دانستم اما با چه لحنی
با چه دلی‌
با چه جراتی
مانده‌ام با تو

کسی‌ شده ام
دو نیمه
نیمی عشق می‌‌ورزد
نیمی می‌‌هراسد
نیمی با تو زندگی می‌‌کند
نیمی از خودش می‌‌گریزد
به من بگو
فرسنگ‌ها دور از خودم
چگونه تو را همچنان بی‌ دریغ دوست بدارم ؟

نیکی فیروزکوهی
نظرات 1 + ارسال نظر
Manizheh شنبه 14 دی 1398 ساعت 09:25 http://engmoochesh95.mihanblog.com/post/105

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده کوته نظران

دل چون آینه اهل صفا می شکنند

که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران ....


" شهریار "


سلام و عرض ادب


امیدوارم هفته بسیار خوبی رو شروع کنید


مثل همیشه عالی ، موفق باشید

روزی که در فراق جمال تو بوده‌ام
گریان در اشتیاق وصال تو بوده‌ام

هر سو که رفته‌ام به هوای تو رفته‌ام
هر جا که بوده‌ام به خیال تو بوده‌ام

هر گه شکرلبی به کسی کرد گفتگو
در حسرت جواب و سوال تو بوده‌ام

جایی که داغ بر ورق لاله دیده‌ام
آن جا به یاد عارض و خال تو بوده‌ام

چون کرده‌ام نظارهٔ قد بلند سرو
در آرزوی تازه نهال تو بوده‌ام

القصه رخ نما که هلالی صفت بسی
مشتاق آفتاب جمال تو بوده‌ام

هلالی جغتایی

با درود و سپاس فراوان از حضور همیشگی تون و شعر زیبایی که نوشتید خانم منیژه عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.