پاییز

پاییز، پاییز
عروس کاکل طلایی
من دل آزرده ، تو دل رنجیده
در غم و اندوه ، هردو همدردیم
من اشک هستم ، تو هم بارانی  
من نفس هستم ، تو باد سردی
من دلی پر اشک ، تو ابری گریان

پاییز، پاییز
سینه لخت و عور
من دل آزرده ، تو دل رنجیده
هر دو با همیم
آنگاه که گلی پژمرده شود
ما هم می گرییم
چون درختی را از بن و ریشه جدا می کنند
ما هم می گرییم
پرندگان هم تا کوچ می کنند
ما  هی می گرییم
 
گریه بکن تو
سرشک ها را
نمی زداییم
هرگز و هرگز
پاییز   
پاییز

عبدالله گوران شاعر کرد عراقی
ترجمه : بابک صحرانورد
نظرات 1 + ارسال نظر
منیژه دوشنبه 1 مهر 1398 ساعت 18:08 http://moocheshetg.mihanblog.com/

پاییز کوچک من

دنیای سازش همه ی رنگ‌هاست

با یک دیگر

تا من نگاه شیفته‌ام را

در خوش‌ترین زمینه به گردش برم

و از درخت‌های‌ باغ بپرسم

خواب کدام رنگ

یا بی‌رنگی را می بینند

در طیف عارفانه پاییز؟

حسین منزوی



سلام و عرض ادب

اولین روز پاییزیتون مبارک

زیرِ این نم نمِ باران غم انگیز بیا
زادهٔ مِهر، پیام آورِ پاییز بیا

ماهِ‌ من، پرده نشین بودنِ تو تا چه زمان؟
طاقتِ برکهٔ جانم شده سرریز، بیا

قهرِچشمان تو ازمن، به چه جرم و سببی!
ای به قربان تو و قهرِ تو، برخیز بیا

انتظارِ تو مگر چیست بجزعشق، ازعشق!
دارم از عشقِ تو قلبی، پُر و لبریز، بیا

چشم گلها همه خشکیده به راهِ سفرت
مثلِ من خیره به در؛ آینه هم نیز، بیا

جرعه ای مانده که خالی بشود کاسهٔ عمر
پیش از آنی که زِ تن، جان برود تیز بیا

#حسین_فروتن


با درود و سپاس فراوان از همراهی تون و شعر زیبایی که نوشتید خانم منیژه عزیز
من نیز فرا رسیدن فصل زیبایی ها و درختان هزار رنگ را به شما تبریک می گویم
زنده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.