کاش دوباره به خاطرم نمی‌‌آمدی


کاش دوباره به خاطرم نمی‌‌آمدی
کاش هر کدام از ما
در همان سالها پیش مانده بودیم
کاش پس از این سالهای دورِ دورِ
تصویر هامان
از عکس‌ها بیرون نمی‌آمد
کسی‌ از گذشته‌های خوبِ خوب
آغوش باز نمیکرد
سرم با سینه ات آشنا نمی‌شد
کاش آن آرامش گم شده
هرگز باز نمی‌‌گشت
کاش بوسه ات
طعمی غریب و تلخ داشت
کاش مارا گریزی بود
از دوست داشتن
کاش شانه به شانه ی هم  
در قاب روی طاقچه می‌ماندیم
آنوقت
نیازی به درکِ آدم‌های تازه
با پیراهنی آغشته به عطر‌های تازه، نبود
هر کدامِ ما
زندگی‌ خودش را داشت
تو ، با زنی‌ شبیهِ من
من ، با مردی شبیهِ تو

نیکی فیروزکوهی

نظرات 1 + ارسال نظر
آشنا جمعه 22 شهریور 1398 ساعت 22:39 http://Manoindel.blogfa.com

مثل همیشه زیبا و دلنشین .زنده باشید شاعره گرامی⚘⚘⚘

خوشحالم که این شعر را پسندید
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.