محبوبم

 محبوبم
تو باید باشی‌
بگذار بگویند ما دیوانه ایم
بگذار بگوئیم که میگویند ما دیوانه ایم
محبوبم از عشق می‌‌شود سر سام گرفت ... سر سام

محبوبم
برای نبودن همیشه وقت هست
من زندگی‌ را در چشمان تو دیده ام
نگذار به اسم عشق ما را به تختِ مرگ ببندند
بگذار برای یکبار هم که شده
با دل خوش از این دنیا سیر شویم

محبوبم
بگذار شیفته بمانیم
بگذار شیفته بمیریم

نیکی فیروزکوهی

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 11:36

پُشتِ من باش
که من به پشتوانه ی تو
کوه لبخندهایم را جابه جا میکنم
وتمام نبودن هایت را نادیده می انگارم!
سپیده ی من؟
ساعتِ ظهر گاهی، به وقتِ دل تنگی ام؟
شامگاهِ بوسه های دلنشینم؟
کجایِ این ساعت ها به جستجویت باشم؟

به میکده
به مسجد
به کلیسا
به نماز و سُجده
به قرآن و دعاها
اعتمادی نیست
اعتباری نیست
وقتی قدم های تو سوی این حوالی نیست!
به دردهای مکرر خندیدن
ازدرد ها به عادتِ همیشگی نالیدن،
تکرارِ درد آورِ مکرَرِ این روزهاست
که پشت هر روز ِاین روزها باز تکرار است و تکرار روز مَرگی هاست!!!
پُشتِ من باش
تا این غوزَک تنهایی
سربلند شود از بودنت
وتنهایی من
غنی شود از
صدایِ نفس کشیدنت!

لیلا_هنگروانی

وقتی به تو فکر می کنم
تازه می فهمم چقدر بسیارم من
به این همه اندک

هر کجا کلمه کم می آورم
تو را بلند به نام کوچکت آواز می دهم
بی برو برگرد
هفت شب و هفت روز تمام
می بینی دارد از آسمان واژه می بارد

تو محشری دختر
من خسته نمی شوم
من همچنان تا آخر دنیا
با تو خواهم آمد.
من همان پیاده پیشگویی هستم
که از ادامه آرام عشق
هرگز توبه نخواهم کرد .

سید علی صالحی


ممنونم از همراهی شما و شعر زیبایی که نوشتید خانم دلارام عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.