عشق شبیه مرگ است

عشق شبیه مرگ است
اما همیشه شبیه بهار از راه می رسد
ابتدا
از فرق سر تا نوک پا شکوفه می زنی
بعد
همچون برگهای پاییزی فرو می ریزی
و به یک درخت عریان تنها تبدیل می شوی
در درختها ، ساقه پیش از برگ می میرد
می دانستی ؟
اول پلک هایت می لرزد
بعد انگشتانت
شبیه مرگ است عشق
دیگر اینکه می بینی
مثل ماهی از آب بیرون افتاده
مثل خدایی که فراموشش کرده ای
و مثل یک جدایی دیوانه وار
آدمها فراموشت می کنند
ستاره  به ماه
زمین به آسمان
و عشق به خیالی کور بدل می شود
و تنهایی آرام آرام تو را می بلعد 


ادامه مطلب ...