اگر جامه‌ای بهشتی داشتم

اگر جامه‌ای بهشتی داشتم
گلدوزی شده
با انوارِ طلایی و نقره‌ای
روی پارچه‌های آبی
و خاکستری و تیره
از شب و روز و نیم‌روز
زیرِ پای تو پهن می‌کردم

اما من فقیر بودم
فقط رویا داشتم
به نرمی زیرِ پایت گستردم
تا قدم بگذاری بر آن
زیرا که قدم گذاشتی آرام
به رویاهای من

ویلیام باتلر ییتس شاعر ایرلندی
مترجم : هوشنگ خوشروان

سیل تلخ زمان

اگر چه در روزهای درخشانت هستی
صداهایی در میان جمعیت
و دوستان جدید سرگرم ستودنت
نامهربان و مغرور نباش
بلکه به دوستان قدیمی بیشتر از هر چیز دیگری فکر کن
سیل تلخ زمان برخواهد خاست
زیباییت نابود می‌شود و از دست می‌رود
برای تمامی چشم‌ها به جز این چشم‌ها

ویلیام باتلر ییتس
ترجمه : فروغ پرهوده

شراب از کام تو می‌ریزد

شراب از کام تو می‌ریزد
و عشق از چشم رخنه می‌کند
هر آن‌چه باید باور کنیم همین است
پیش از آن‌که پیر شویم و جان دهیم
پیکم را بلند می‌کنم
به تو می‌نگرم
و آهی می‌کشم

ویلیام باتلرییتس