هر چه هست تو را یاد من می‌آورد

هر چه هست تو را یاد من می‌آورد
ساده و دوست‌داشتنی
کارهایی که هر روز انجام می‌دادی
چیزی شبیه انتظار، همیشه همراه من است
انتظار برای آمدن دوباره تو
حتی اگر هیچوقت این اتفاق رخ ندهد
تمام اتاق از عشق ما پُر خواهد شد
مثل همان آهنگ قدیمی که همیشه با هم می‌خواندیمش
چهره‌ها و واژه‌ها
و رویایی که در این لحظه جاری است
وقتی که سپیده دم می‌زند
آیا همه این‌ها واقعیت خواهند داشت ؟

الان بهترین دوستانمان
یا تو میخانه‌اند
یا تو سینما نشستن
تنها من در اینجا در خود فرو رفته‌ام
و نامه می‌خوانم
همان نامه‌ای که قبل از اولین بوسه‌مان برایم نوشته بودی
تمام اتاق از عشق ما پُر خواهد شد
مثل همان آهنگ قدیمی که همیشه با هم می خواندیمش
چهره‌ها و واژه‌ها
و رویایی که در این لحظه جاری است
وقتی که سپیده دم می‌زند
آیا همه این‌ها واقعیت خواهند داشت ؟

هاریس الکسیو شاعر و ترانه سرا یونانی