این عاشقی زیباست

گفت تو را دوست دارم
رقصید و به آسمان رفت
درون آسمان چنگی به دست گرفت
هر روز صبح طلوع می کرد کنار خورشید
غروبی نداشت
وبا ماه دوباره می تابید
من چشمانم از آسمان پایین نمی افتد
این عاشقی زیباست
عشقی که تو را سر بلند می کند

گفت با من نخواهی خوابید
تنها با آواز من هم آغوش باش
ببوس
نوازش کن
درآمیز
این عاشقی زیباست

نجوان درویش
مترجم : بابک شاکر

اقرار می کنم

می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان  اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی

نجوان درویش
مترجم : بابک شاکر

به هیئت ماه در آمدی

به هیئت ماه در آمدی
در تاریکی های شهر
تو مرا روشن کردی
وتمام بوسه هایم را تعبیر کردی
کمی بعد
شبیه بهارشدی
روییدی
سبز شدی
وتمام دلتنگی هایم را تمام کردی
من عاشق یک زن نیستم
تو موجودی طبیعی هستی
یک هستی موجود
با تمام کائنات
درون من حلول کرده ای

نجوان درویش
مترجم : بابک شاکر

همیشه سوختن بهترین راه است

همیشه سوختن بهترین راه است
نه عاشقی کاری می کند
نه آواره گی
زندگی طعم تلخی دارد
همیشه یک قافله عقب نشسته ای
همیشه کسی قبل از تو او را دیده است
بوسیده است
وتو باز هم دیر می رسی
تو را داشتن
زندگی در سرابی همیشگی ست
دویدن دنبال باد
خوابیدن روی ابر
و سقوطی تلخ
تو را داشتن
یک قصه اندوهناک افسانه ای ست

نجوان درویش شاعر فلسطینی
برگردان : بابک شاکر