زیباتر هستی

از هر آن‌چه شادی نداشته‌ام
زیباتر هستی
از اندوه بی‌اندازه‌ام
زیباتر هستی
از گل‌های ستاره
بر پیراهن آسمان
زیباتر هستی
از پاکیزگی نهاده
در سرشت سپیده‌دم
زیباتر هستی
از تأخیر آرزو
زیباتر هستی
از همه‌ی معشوقه‌ها
که در هزار توی شب پنهان‌اند
و چشم خورشید
به آن‌ها نیفتاده
زیباتر هستی
از دوست دارمِ من
زیباتر هستی
از خود من
زیباتر هستی
از چنان
که تو را می‌خواستم
زیباتر هستی
از زیبایی خود
زیباتر هستی
از خود زیبایی
زیباتر هستی

منیر مؤمن شاعر بلوچستان پاکستان
مترجم : محمدعلی گله‌بچه و سمیه نازدم

شب ها

خود تاریک‌اند
شب‌هایی که
احساس تنهایی به سراغ آدم می‌آید
تاریک‌تر
دیشب
از همه‌ی شب‌ها
تاریک‌تر شده بود
گفته بودی می‌آیم
از این می‌آیم
چوب‌های کبریتی ساخته بودم
گذاشته بودم در قلب‌ام
در شب تاریک‌ام آن‌قدر
از این می‌آیم‌ها گیراندم
که قوطی‌ام خالی شد
حالا
یک شب دیگر در پیش است
با قوطی کبریتی
که چوب امیدی در آن نیست
نمی‌آیی اما
دوباره قرار می‌آیم بگذار
تا آن را
در قوطی خالی‌ام بگذارم
شب تاریک در پیش است و
احساس تنهایی
که به سراغ‌ام می‌آید
تاریک‌تر می‌شود

منیر مؤمن شاعر بلوچستان پاکستان
مترجم : محمدعلی گله‌بچه و سمیه نازدم