در زیر باران

در زیر باران
تنها تویی و من
با گیسوان خیست که به صورتم می خورد
و دست هایت رها شده در دست هایم
و چشمانت خیره بر چشم هایم
برگ ها در هوا می رقصند و روی ردپاهایمان می افتند

در زیر باران
تنها تویی و من
با اشتیاقی خیس شده به وسعت ساحل
نترس گل من
ما زیر باران پنهان شده ایم
و کسی سراغمان را نمی گیرد

در زیر باران
تنها تویی و من
باران یکریز می بارد
دنیا از باران می گریزد
دنیا می گریزد و زمان جاری می شود
و تنها از نام های عاشقان
ما می مانیم
در دنیای بی دنیا و بی زمان
در زیر همین باران

در زیر باران
تنها
تویی و
من

علی شیرین شوکورلو شاعر معاصر جمهوری آذربایجان