چون دو قطره‌ی باران

ما چون دو قطره‌ی باران
یک صدا داریم
چون دو قطره‌ی باران
به سپیدی می‌انجامیم
تو بر دست‌های من می‌ریزی
و من از خود رها می‌شوم
جدا از بی کرانی‌ دریاها
و گذران جویبار
چون دو قطره‌ی باران
چشم به هم داریم

چون دو قطره‌ی باران

که به هم آغشته شده‌ا‌ند و یکی شده‌ا‌ند
چون دو قطره‌ی باران
بر دورترین برگ یک بید
چون دو قطره‌ی باران
که فقط یک قلب دارند
تا یکدیگر را یکسان دوست بدارند

بیژن الهی

درون هر کسی نغمه‌ای هست

درون هر کسی نغمه‌ای هست
که او را این سو و آن سو می‌دواند
تا نی‌زنی بیاید که
نغمه‌ی او را بنوازد
و او خودش را
در نغمه‌ی خویش فراموش کند

بیژن الهی