ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کی میشود که من در بزمی باشم
که تو آنجا در شورانگیزی
در اوجِ درخشش باشی ؟
و من عاشقی باشم با قلبی شیفته
و پروانهای سرگردان
که به تو نزدیک میشود
و بین ما پیکی از شوق باشد
و همنشینی که برایمان باده بیاورد
آیا تاکنون عشق
مستانی همچون ما دیده است ؟
چه بناهایی که از خیال گِرد خود ساختیم
و با هم در راهی مهتابی قدم زدیم
که شادمانی در آن راه پیشاپیش ما میدوید
و ما چون دو کودک خندهزنان
دویدیم و از سایههای خود پیشی گرفتیم
محبوبام همه چیز به سرنوشت بستگی دارد
و این که ما بدبخت شدیم
دست خودمان نبود
شاید پس از آنکه دیدارهایمان کم شد
روزی دوباره سرنوشتهایمان ما را گرد هم آورند
پس اگر در آن روز دوستی
دوستاش را نشناخت
و ما مثل غریبهها با هم دیدار کردیم
و هر کس سراغ سرنوشت خود رفت
مگو که ما چنین خواستیم
که این خواستهی بخت بود
ابراهیم ناجی شاعر مصری
مترجم : حسین خسروی