دوست‌ات دارم

دوست‌ات دارم
باید در چشمان نگریست
یا در گوش‌ها گفت ؟
جنبش انگشتان‌ات که به روی هم انباشته شده بود
و مروارید چشمان‌ات
دلیل بود ؟

در عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم
دورمان دیوار شیشه‌ای سبز
سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود
از سبزی برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست
بیرون خزان در کار بود
نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت ؟
یا در خزان برون ؟
 
من و بهار پیاده شدیم
بهار در خیابان محو شد
پاییز در کنارم راه می‌آمد

احمدرضا احمدی