آه که چه می‌گویم و چگونه بگویم

آه که چه می‌گویم و چگونه بگویم
همیشه
همیشه بی‌تو گذشته است جهان
و می‌گذرد
همیشه
همیشه بی‌تو چرخیده است زمین
و می‌چرخد
چگونه بگویم آه
همیشه

هرچند اما
تو بی‌جهان نگذشته‌ای بر من
و بی‌زمین نچرخیده‌ای گردم
همیشه بوده‌ای و نبوده‌ای
همیشه ، هستی و نیستی

و دور که شده‌ام از پندارم
زمین چرخیده است
زمان گذشته است
و غزالان به دره‌ها زاییده‌اند
بی‌آن‌که تبی فرا رسیده باشد اعصاب نباتیم را
چگونه بگویم آری
که بی‌تو نبوده‌ام هرگز
که بی‌تو من هرگز
نچرخیده‌ام
به کردار سنگ یاوه‌ای همراه زمین
گرد هیچ آفتابی

و نروییده‌ام
چنان گیاهی
کناره سنگی
تا نه انتظار نزول انگشتانت به چیدنم
تقدیری بوده باشد منتظر
در ریشه

چگونه بگویم آه
که معنی نمی‌دهم بی‌تو
چنان که معنی نمی‌دهد جهان
بی‌ما

منوچهر آتشی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.