تمام ناتمام من

زنی دوست‌ام دارد
زنی بالابلندتر از قامتِ فراق
کوتاه‌تر از قامتِ لبخند
زنی سیاه‌چشم‌تر از شکست
رها گیسوتر از رودبار
 
زنی چشم‌به‌راهِ من دارد
منی که نسبم به پروانه می‌رسد
باید با جهاز جنگ راهی شوم
 
زنی دوست‌ام دارد
زنی دهان گرم‌تر از آتش‌دانِ گل
صدا جوشان‌تر از موسیقای آتش
زنی صاف‌بازوتر از امید
نازک‌انگشت‌تر از رؤیا

زنی منتظر من است
منی که تشنه‌ترم از دست‌های بیابان
باید با رگ‌باری از باران راهی شوم
 
زنی چشم‌انتظار من است
زنی نفس عطرآگین‌تر از سفر
خنده سرخ‌تر از اشکِ انار

زنی منتظر من است
منی که از دودمانِ شمشیرم
باید با دسته‌گلی راهی شوم
 
زنی با شاخه‌ای از عشق
منتظر دیدار
من هم
برای زیر و رو شدنِ زمین
در انتظار
 
قباد جلی‌زاده شاعر کردستان عراق
مترجم : سعید دارایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.