تنهایی

تنها در اتاق
رو به روی آینه نشسته‌ای
و در آن می‌نگری
می‌کوشی
رنگ چشمان‌ام را
به یاد آوری

تنها در اتاق
در برابر آینه ایستاده‌ام
و به چهره‌ام می‌نگرم
تا حالت‌های چهره‌ات را
به یاد آورم

آینه به خواب رفته
و حافظه خسته است
شیشه‌ها
چهره‌ها را از یاد می‌برند
و گل هم‌چنان
در جام آب است

جمال جمعه شاعر عراقی‌
مترجم : حمزه کوتی

نظرات 1 + ارسال نظر
Manizheh پنج‌شنبه 10 تیر 1400 ساعت 22:42 http://moochesh1399.blogfa.com/

سلام و عرض ادب

بسیار عالی موفق باشید .

با درود و سپاس از همراهی تون
خوشحالم که این شعر را دوست داشتید
زنده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.