یک فرشته در همسایگی من است

یک فرشته در همسایگی من است
او نگهبان رویاهاست
چنین است که
دیر به خانه می‌رسد
صدای قدم‌های آهسته‌اش
خش‌خشِ بال های جمع شده‌اش را
بر پله‌ها می‌شنوم
صبح
او ایستاده
بر درِ تمام گشوده‌ام
و می‌گوید
پنجره‌ات دوباره
درخشید
طولانی
به هنگامِ شب

هالینا پوشویاتوسکا شاعر لهستانی
مترجم : مرجان‌ وفایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.