دردهای بیهوده را رها کن

دردهای بیهوده را رها کن
و روزهای گذشته را دوباره زنده مکن
که در آن‌ها هیچ نخواهی یافت
من ایمان دارم که تو عاشقی
و همین برای‌ام کافی‌ست
و فرقی نمی‌کند عشق‌ات را نثار که می‌کنی

برایم سخت است با تو بگویم
که زندگی‌ام چقدر سیاه و تهی‌ست
همه‌ی آن‌چه زمانی قلب‌ام را با آن می‌ستودم
امروز هم‌چون زهری کشنده است
و دل‌ام تنها از درد و رنج لذت می‌برد

میخاییل لرمونتوف
مترجم : زهرا محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.