زبان عشق

سخن در دهان معطل ماند
و چشمان‌ام به زبان عشق
با چشم‌ات به گفتگو نشست
نه دیروزی بجا ماند و نه فردایی
تمامی روزها یکی شدند
روز خشنودی تو

احمد شوقی شاعر مصری
مترجم : سودابه مهیجی

نظرات 2 + ارسال نظر
دلارام شنبه 8 خرداد 1400 ساعت 23:45

ما با امیدِ صبحِ وصال تو زنده ایم
ما را ز هولِ این شبِ هجران، نگاه دار...


#هوشنگ_ابتهاج

Mahsa شنبه 8 خرداد 1400 ساعت 09:18

مثل همیشه عالی
عالی
عالی

ممنونم از مهر و محبت شما
خوشحالم که دوست داشتید
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.