چشمان معشوقه من

خورشید به زیبایی چشمان معشوقه من نیست
لب‌های معشوقه من از مرجان قرمزتر هستند
اگر برف سفید باشد
پس سینه‌های معشوق من چه رنگی‌ست ؟
اگر نقره سیمین است
چرا نقره‌های سیاه‌ روی سر او رشد می‌کنند ؟
من گلدان‌های گل ‌دار قرمز و سفید زیادی دیده‌ام
اما گل‌های هیچ‌کدام به زیبایی گل رز گونه‌های او نیستند
و عطری که از نفس معشوقه من بازمی‌گردد
از همه عطرها خوش‌بوتر است
من عاشق شنیدن صدای او هستم و خوب من می‌دانم
که صدای او از صدای هر موسیقی
بسیار لذت‌بخش‌تر است
وقتی که معشوقه من روی زمین راه می‌رود
گویا فرشته‌ای در حال قدم زدن است
و با این حال احساس می‌کنم که در بهشت هستم
من فکر می‌کنم معشوق من بسیار کمیاب است
و مقایسه هرکسی با معشوقه من اشتباه خواهد بود

ویلیام شکسپیر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.