پیوند دو روح

بیا تا سنگی نیندازیم
در راه پیوند دو روح
که یکدیگر را
به حقیقت دوست می‌دارند
عشق آن نیست که به گردش روزگار دگرگون شود
و چون کاه
به هر بادی از جای به در رود
بلکه عشق
فانوسی است بر بلندای برج دریایی
که در توفان سهم‌گین می‌نگرد
و کم‌ترین لرزشی نمی‌یابد
یا ستاره‌ای است در قطب آسمان
که قایق‌های سرگردان را راه می‌نماید
ستاره‌ای که هر چند منجمان
ارتفاع آن را از افق می‌سنجند
اما از قدر رفیع آن بی‌خبرند
عشق بازی‌چه‌ی زمان نیست
اگرچه لب‌های لعل‌ فام
و رخ‌ساره‌های گلگون
به داس خمیده‌ی زمان درو شوند
روزها و ساعت‌های حقیر زمان
عشق را دگرگون نمی‌کنند
بلکه عشق از تموّجات زمان می‌گذرد
و تا مرز ابدیت پیش می‌رود
اگر این سخن خطا بودی
و علیه من ثابت شدی
نه من هرگز شعر گفتمی
و نه هیچ انسانی هرگز عشق ورزیدی

ویلیام شکسپیر  ‌
مترجم : حسین الهی قمشه‌ای

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.