بین خودمون می ماند

بین خودمون می ماند
دوستت دارد اندازه من ؟
آنقدر که بغضش بگیرد وقتی نگاهت می کند
و آرزویش فقط تو باشی و تو ؟
آنقدر که غم دنیا آوار شود روی سرش
وقتی غم توی صدایت حس کرد ؟

بین خودمان می ماند
دوستش داری ؟
آنقدر که دستهایش را
حتی برای یک ثانیه هم ول نکنی
آنقدر که دیدنِ اشک هایش را طاقت نیاوری ؟

بین خودمان بماند
تو انگار حالت خوب است
تو انگار خوشبختی
انگار خوشحالی شکر خدا
ولی من
هنوز نبودنت را بلد نشدم
هنوز عادت نکردم به دیدن این جای خالی
و بدتر از همه حالم خوب نشده که نشده

فاطمه جوادی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.