شروع عشق مان

شروع عشق مان
مانندِ درختی بدون سایه است
تو را باید از برگها بپرسم
فقط وقتی
زیر گام ها می افتند
حرف میزنند

درختان اگر خسته باشند
از ایستادن نیست
آز انتظار است
چشم به راه دوخته اند
اما چه خبری ؟ از چه کسی ؟
به حیرت افتاده ام
برسرِاین برگها چه خواهدآمد ؟

درختان کاش این گونه نمانند
چون راه های مان
خشک می‌شود

به من بگو
اگر این طور شود
از عشق مان چه خواهد ماند ؟

ابوالفضل پاشا
مترجم : ثریا خلیق خیاوی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.