ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خورشید من برای تو یک ذره شد دلم
چندان که در هوای تو از خاک بگسلم
دل را قرار نیست ، مگر در کنار تو
کاین سان کشد به سوی تو ، منزل به منزلم
کبر است یا تواضع اگر ، باری این منم
کز عقل ناتمامم و در عشق کاملم
با اسم اعظمی که به جز رمز عشق نیست
بیرون کِش از شکنجهی این چاه بابلم
بعد از بهارها و خزانها ، تو بودهای
ای میوهی بهشتی از این باغ ، حاصلم
تو آفتاب و من چو گل آفتابگرد
چشمم به هر کجاست تویی در مقابلم
دریا و تخته پاره و توفان و من ، مگر
فانوس روشن تو کشاند به ساحلم
شعرم ادای حق نتواند تو را ، مگر
آسان کند به یاری خود خواجه مشکلم
با شیر اندرون شد و با جان بهدر شود
عشق تو در وجودم و مِهر تو از دلم
حسین منزوی