تو با تمام آنها فرق داری

تو با تمام آنها فرق داری
آرامی ، نجیبی و صبور
زخم هایی زیادی زدم ، می دانم
رنج های زیادی دادم
و چون غمی ابدی همراهی ات کردم
تو اما تمام آنها را
زیر زیبایی ات پنهان کردی

معشوقه ی زیبا
تو پاکی
تنت چون ساقه ی گل هاست
و دست هات
طرواتی که عاریه از باران می گرفت

خاکم اما
در من همیشه چیزی دفن
در من همیشه مُردن
همیشه خاموشی و عدم
تنها ریشه های مهربان توست
که می تواند
چهره ی کریه مرگ را
برای اندکی
گاهی ، وقتی
از تنِ سست من بزداید

حمید جدیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.