بهای این عشق

بگذار هیجانِ آن خاطره
غریبىِ این دلتنگى
نقشِ این شادى
کهنگىِ این غصه
رنجِ آن شعر
سکوتِ این گم‌شدگى
بهاى این عشق
بگذار پیچیدگىِ لعنتىِ این زندگى
تو را به گریه بیاندازد
بگذار دلش آرام بگیرد که زنده است
او که از دنیاى تو گریخته است
و تو در دنیاى او از هم گسسته‌اى

سید محمد مرکبیان

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 13:03

من پاییز را جارو می‌کنم
زمستان را پارو می‌کنم
تابستان را می‌شویم
تا همیشه بهار باشد

من رفتگرم،
آفتاب و آب و باد همکاران من هستند
اما کاش می‌توانستم
دل‌های مردم را هم آب‌وجارو کنم

#قیصر_امین_پور

با سپاس از همراهی تون و شعر زیبایی که نوشتید دلارام عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.