تو در میانه‌ی همه چیزی

تو نه دوری تا انتظارت کشم
و نه نزدیکی تا دیدارت کنم
و نه از آنِ منی
تا قلب‌ام آرام گیرد
و نه من
محروم از توام
تا فراموش‌ات کنم
تو در میانه‌ی همه چیزی

زمستان‌ات هرگز
مرا نخواهد کشت
خیال‌ام می‌تواند
هزاران هزار تابستان بیافریند

محمود درویش 
مترجم : صالح بوعذار

نظرات 3 + ارسال نظر
دلارام شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 09:38

به تکرار..
به اقرار...
که دمادم..
طلب عشق تو دارد...
دل دیوانه به اصرار...
که وجودم ..
تارو پودم ..
همه وقت و همه جانش اینجاست...
که سر عشق تو مابین دل و دیده ام هر صبح..
دعواست...
چورسد وقت ملاقات دو چشمان تو ای عشق..
تو ای عالم احساس..
نوبت کیست ً
که این بار به قربان تو گردند ...
ببویند..
ببوسند..
به #گلستان..
تن گلبرگ گل یاس...

#امیدروشن

احمد عزیز سلام
چقدر خوبه که هستی...

با درود و سپاس فراوان از حضور صمیمانه تون و شعر زیبایی که نوشتید دلارام عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

معصومه چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 18:51

انتخاب هاتون بی نظیرن.
مانا باشید.

ممنونم از حضور صمیمانه تون
و خوشحالم انتخابهایم را پسندید
پاینده باشید
با مهر
احمد

Manizheh چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 10:45 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

سلام و عرض ادب

ممنون از انتخاب های بسیار عالی

روزهای بسیار خوبی رو براتون آرزومندم

************

ممنونم از مهر و محبت شما
من نیز برای شما بهترین ها را ارزو می کنم
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.