توصیف تو

رود گنگ با آفتاب منعکسش
از موهایت می گذرد
رودی که از آن می نوشم
در آن غسل می کنم
می میرم

دو بلدرچین در چشمانت داری
که دستان سرد مرا پناه می دهند
در عبور از زمستان های زندگی
صدای تو شالی ست
که دور شانه های من می پیچد
و لب هایت
مسیر کافه های پاریس را نشان می دهند

اما تمام این ها
توصیف کامل تو نیست
تو چیزی فراتری
از آن چشم ها
موها
لب ها

تو تپانچه ای هستی در دست من
که با آن مرگ را از پا در می آورم

یغما گلرویی

نظرات 1 + ارسال نظر
معصومه دوشنبه 23 تیر 1399 ساعت 08:36

سپاس از حضورتون
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.