ز سوز سینه کبابم ، ز سیل دیده خرابم

ز سوز سینه کبابم ، ز سیل دیده خرابم
تو شمع بزم کسانی و من در آتش و آبم

مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شادیست
تو راحت دگران شو ، که من برای عذابم

بدیگران منشین و بجان من مزن آتش
مرا مسوز ، که من خود بر آتش تو کبابم

اگر برای هلاک منست ناز و عتابت
بیا و قتل کن ایدون ، که مستحق عتابم

سؤال بوسه نمودم ، ولی تو لب نگشودی
سخن بعرض رسید و در انتظار جوابم

بگرد روی تو پروانه ام ، که شمع مرادی
اگر تو روی بتابی ، من از تو روی نتابم

بقدر خاک ره از من کسی حساب نگیرد
بکوی دوست هلالی ، ببین که در چه حسابم ؟

هلالی جغتایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.