ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ساده بودم
ساده بودن
فریضهی الاهی ست
مثل نماز خواندن
مثل تو را دوست داشتن
مثل خندههات
مثل اسم قشنگت
و من
در همین سادگی
عاشقت شدم
ساده بودم ؟
نه
خودم
موهات را ریختم دور صورتت
گوشوارههات را
خودم آبی کردم
یک ماتیک سرخ کشیدم به لبهات
بوسیدمت
آنقدر که این هیجان سرخ در رگهام بگردد
بعد
منتظرت شدم
و هیچ در اتاق تنهایی نخوابیدم
و هیچ خودم را بغل نکردم
و هیچ از بغل خودم جدا نشدم
تاریک بود
و پیرهنم بوی تو میداد
بوی تو در سینهی پیرهنم
دگمه دگمه باز میشد
زندگی آغاز میشد
میآمدی
میرفتی
انگشتهات
و من
هیچ نمیخواستم
جز تو
که بیایی بروی
نروی
اصلاً کجا بروی ؟
عباس معروفی