درد می‌کشم از عذاب زندگی

آه
صدایت صدایت
سراسر حسرت‌ست
مثل هم‌آغوشی
معلق می‌دارد مرا
میان پریشانی و جنون
بر دیواره‌های قلعه‌ی شب
در حالی‌که
درد می‌کشم از عذاب زندگی
دلتنگ توام
در حالی‌که
درد می‌کشم از عذاب زندگی
بیشتر دوستت دارم

غادة السمان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.