زان می عشق کز او پخته شود هر خامی

زان می عشق کز او پخته شود هر خامی
گر چه ماه رمضان است بیاور جامی

روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی

روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی

مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد
که نهاده‌ست به هر مجلس وعظی دامی

گله از زاهد بدخو نکنم رسم این است
که چو صبحی بدمد در پی اش افتد شامی

یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی

آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامی

حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد
کام دشوار به دست آوری از خودکامی

حافظ

نظرات 1 + ارسال نظر
منیژه چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 ساعت 17:51 http://moocheshetg.mihanblog.com/

سلام و عرض ادب

من شعر های حافظ رو خیلی می خونم اما این شعر رو تا به حال ندیده بودم

خدا را شکر میکنم که شما غزل جدیدی از حافظ را اینجا خوندید
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.