بوسه ها

به بوسه ها گفتم
بهار می شود
و هر بوسه
پرستویی ست
که به آشیانه لب ها
 باز خواهد گشت

بوسه ها اما ترسیدند
بوسه ها
به شعرها پناه بردند
و هر بوسه
پشت غزلی
پنهان شد

به دست ها گفتم
بهار می شود
و دست ها
دوباره همدیگر را می گیرند

دست ها اما
سه نقطه از الفبا قرض گرفتند
دست ها
دشت ها شدند
و از آدمی گریختند

بوسه ها
عشق را آلودند
 و دست‌ها
زندگی را

آدمی
جهان را بوسید و بیمارش کرد
آدمی
به زندگی دست زد و آن را کشت

از این پس
انسان
 بی بوسه و بی دست
قدیسی ست
که جهان
 دوستترش می دارد

عرفان نظرآهاری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.