تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

Image result for ‫گابریلا میسترال‬‎

پاره‌ی کوچکِ تن‌ام
ای تنیده در اعماقِ وجودم
که چنین از سرما بی‌زاری
تنگ‌تر ، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

کبک در میان شبدرها به خواب می‌رود
گوش‌به‌زنگِ سگانی که پارس می‌کنند
اما صدای تنفسِ من ، آرامش تو را برهم نمی‌زند
تنگ‌تر ، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

ساقه‌ی کوچکِ لرزانِ گیاه
که از زندگی هراسانی
آغوشِ مرا رها مکن
تنگ‌تر ، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

من که همه‌چیز را از دست داده‌ام
از اندیشه‌ی خواب ، بر خود می‌لرزم
از میان بازوان‌ام دور مشو
تنگ‌تر ، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

گابریلا میسترال  
مترجم : نیاز یعقوب‌شاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.